دانلود رایگان کتاب دستان کوچک خون آلود pdf داستان جنایی _ مجله مادر و کودک گوپی

رمان جنایی دستان کوچک خون آلود در ۱۵ فصل و ۷۹ صفحه تقدیم می شود_متناسب برای افراد بالای 16 سال

2310
دانلود رایگان کتاب دستان کوچک خون آلود

در قسمتی از فصل ۶ می خوانیم :
دانلد لبخندی زد و زمزمه کرد: نگو که توی این شرایط عاشقش شدی.
رابرت خنده ای کرد و گفت: البته که نه . فقط دارم توصیفش می کنم.
– خب؟
– یه دختر لاغراندام و رنگ پریده. چشم و ابرو مشکی و مرموز. هر حرفی که میزد مسخش می شدم.
– رابرت ازش چی پرسیدی و اون چی گفت؟
– در مورد ویلیام پرسیدم و اون گفت که حالش خوبه. خواستم ببینمش و اون ناچار شد منو ببره پیشش. ویلیام تا منو دید وحشت کرد و لارا اون رو عین یه مادر توی بغلش گرفت و نگرانش شد. احساسش به اون برام عجیب بود. انگار که واقعاً بچه خودش بود.
دانلد شگفت زده شد و تا چند ثانیه ای ماتش برد. رابرت همچنان به دوردست خیره شده بود. ادامه داد: وقتی حس کرد می خوام از ویلیام پرسوجو کنم بدجور ترسید و ملتمسانه ازم خواست کاریش نداشته باشم. منم دلم نرم شد و پسرک رو رها کردم.
او که گویی در خیالش بود به خود آمد و آرام زمزمه کرد: موقع خداحافظی ازم خواست تا نذارم کسی ویلیام رو اذیت کنه. وقتی خواست بره …
صدایش لرزید و با وحشت به دانلد نگاه کرد. نگاهش آکنده از ناباوری و بهت زدگی بود.
دانلد پرسید: چی دیدی؟
– دستش باندپیچی بود. درست عین اون بچه ها توی زیرزمین. به محض اینکه فهمید زخمش رو دیدم دستش رو پشتش قایم کرد و زود ازم خداحافظی کرد و رفت. چند بار برگشت و نگاهم کرد و …
 کتاب دیگری برای شما آماده کرده ایم به نام سرزمینی در پشت آینه ها حتما این کتاب رو دانلود و مطالعه کنید.