دانلود رایگان رمان شب برهنه pdf عاشقانه ای جذاب _ مجله مادر وکودک گوپی

دانلود رایگان رمان شب برهنه pdf عاشقانه ای جذاب _ مجله مادر وکودک گوپی
دانلود رایگان رمان شب برهنه pdf عاشقانه ای جذاب _ مجله مادر وکودک گوپی
رمان شب برهنه نوشته ی زهرا شجاع می باشد.رمان شب برهنه عاشقانه ای سوزناک برای عاشقانه دلشکسته.خودکار را بارها بارها درون انگشتتان یخ زده ام می چرخانمو برگهای ستفید را نظاره میکنم
1399/11/9
8 نظر
70299 بازدید
عنوان حجم دانلود
دانلود رایگان رمان شب برهنه 3 مگابایت

دانلود رمان شب برهنه

 

معرفی رمان شب برهنه:  

رمان شب برهنه اثر زهرا شجاع می باشد. رمان شب برهنه عاشقانه ای سوزناک
 
برای عاشقانه دلشکسته.  خودکار را بارها بارها درون انگشتتان یخ زده ام می چرخانمو
 
برگهای ستفید را نظاره میکنم

خلاصه ای از کتاب:

همان لحظه یاد چندسال پیش افتاد زمانیکه )20 )ساله بود در اوج جوانی چه

با اصول موهایش را کوتاه و مرتب می کرد ولی اون موقع دلیلی برای اینکار
 
داشت.
 
شوق وذوقی  که وجودش را پر می کرد باعث می شد بهتر از هر روز آماده
 
شود با بخاطر آوردن خاطرات تلخ گذشته زهرخندی گوشته لبش جا خوش

کرد وبا افسوس سرتکان داد و درحالی که به طرف حمام می رفت گفت:

-زمان بچگیو خریت تموم شد...
 
مشغول در آوردن مقنعه و باز کردن دکمه های مانتویش وارد اتاق شد.
 
کلید.برق را که زد با دیدن چیزی که روبرویش بود چشمانش چهارتا شد.
 
نگاهش دورتا دور اتاق چرخید.ساک لباسی روی تخت در حالیکه محتوای داخلش به
 
بیرون سرک کشیده بود روی تخت افتاده بود،چند پیراهن و شلوار مردانه به طور

نامنظم روی تخت ولو بود.حوله ای روی جا لباسی آویزان بود.نفس عمیقی

کشید بوی عطر تلخ مردانه ای همراه با تلخی سیگار در دماغش پیچید.با

یادآوری اینکه اینها وسایل کسی جز بهراد نمی تونه باشه حالش یه جوری

شد.با حرکتی مانتوشو در آورد و همراه مقنعه اش آویز کرد کیفو کالسورشو روی

تخت گذاشت.
 
تصمیم گرفت سروسامانی به اتاق بهم ریخته اش بدهد پیراهنو

شلوار ها را که چروکی از سرو روی شان می بارید جدا کناری گذاشت تا بعدا

بهشان اتو بزند . خودشم نمیدونست چرا میخواد اینکارو انجام بدهد.حوله

اش را تا کرد و داخل ساک لباسهایش گذاشت و با مرتب کردنشان آنرا گوشه

ی اتاق قرار داد. سرو سامانی به خودش داد و از اتاق بیرون اومد به حمام رفت

و داخل روشویی که آنجا قرارداشت دست و صورتش را شست...
 
بعد قبل از اینکه جسم بی حالش پخش زمین شود.دستان قوی بهراد دورش

حلقه شد و تو هوا گرفتش و او را به خودش فشرد.عطر تلخ بهراد در آن لحظه

برایش مانند عطر حیاتش بود تند نفس می کشید و با ولع بوی تن بهراد را می

بلعید...
 
 حتما ادامه ی این رمان زیبا رو مطالعه کنید.
 
 برای شما رمان جذاب دیگری آماده کرده ایم به نام ازدواج توتیا حتما همین حالا این داستان رو بخوانید.

نظرات کاربران پیرامون این مطلب

انصراف از پاسخ به کاربر
 
پرسش
موافقم19
مخالفم5
ناشناس  (چهارشنبه 16 تیر 1400)
رمان جالبیه من که دوسش دارم
پرسش
موافقم14
مخالفم5
هما مسکنی  (پنج شنبه 25 فروردین 1401)
رمان خیلی عالی بود من که از خواندنش لذت بردم از خانم زهرا شجاع تشکر ویژه دارم بخاطر ای قلم زیباشون
پرسش
موافقم13
مخالفم5
ریحانه  (جمعه 8 مهر 1401)
خیلی زیباد بود
پرسش
موافقم11
مخالفم5
النا  (یک شنبه 6 آذر 1401)
خیلی رمان قشنگی بود من یکبار خوندم باز رفتم از اول دوباره شروع کردم به خوندن
علی   (پنج شنبه 14 اردیبهشت 1402)
سلام
پرسش
موافقم2
مخالفم0
هقققق  (دوشنبه 4 اردیبهشت 1402)
چجور دانلودش کنیم؟؟؟؟؟
پرسش
موافقم2
مخالفم0
ریحانه ازادی  (سه شنبه 20 تیر 1402)
واقعا قشنگ بود و خیلی دلم میخواست جای ترنم می بودم
پرسش
موافقم3
مخالفم0
مهی  (شنبه 24 تیر 1402)
این رمان خیلی قشنگ بود ولی یکی بگه رمان ب تمام دنیا معرفی کن ک تک باشه میگم: سفر به دیار عشق و عابر بی سایه 🥺این دو تا رو بخونید عاشقش میشید هزار بار میخونید
پرسش
موافقم1
مخالفم0
امین  (دوشنبه 6 آذر 1402)
من ک اصلا نتونستم برم کامل بخونم زدم رو دانلود باز نشد