راهکارهای ارتقای کمی و کیفی رشته های مهندسی

راهکارهای ارتقای کمی و کیفی رشته های مهندسی

نقد و بررسی کاستی های آموزشی رشته های مهندسی ....
گروه آموزش و پرورش گوپی
1399/2/12
0 نظر

برای رفع معضل عدم شناخت کافی دانشجویان وارد شده به رشته های مهندسی - که نه تنها در سطح کارشناسی بلکه در بین دانشجویان دوره های تحصیلات تکمیلی نیز کاملا مشهود می باشد - پیشنهاد می گردد؛

 

1 ) باید با تدوین برنامه هایی در صدا و سیما، رسانه ها، مدارس و حتی مساجد، با دادن آگاهی های صحیح و لازم به والدین در خصوص؛ عوامل تاثیر گذار در موفقیت های یک فرد در زندگی فردی و اجتماعی اش، بیان نمودن وضعیت رشته ها در حین تحصیل و پس از فارغ التحصیلی، تاثیر توانمندی های فیزیکی، فکری و روحی هر فرد در رشته انتخابی اش، بیان واقعیت های موجود و پیش رو در حین تحصیل و تاثیر منفی انتخاب اجباری رشته ها، والدین را ازدخالت های نابجا در ارتباط با انتخاب رشته فرزندان برحذر داشت.

2) اجباری نمودن آشنا ساختن دانش آموزان با رشته های مهندسی موجود در دانشگاه ها و وظایف و مسیولیت های آنها پس از فارغ التحصیلی توسط مسیولان دبیرستان ها، با هماهنگی دانشگاه ها و صنایع وابسته، و ارایه مطالبی به عنوان واحد درسی به دانش آموزان از جمله تشریح مطالب، دعوت از صاحب نظران دانشگاهی و صنایع، بازدید های متعدد از دانشگاه ها و صنایع و در جریان امور قرار گرفتن دانش آموزان.

3) با تشریح عوامل مختلف تاثیر گذار و تفاوت در کسب موفقیت ها توسط افراد مختلف در رشته های مختلف برای دانش آموزان و معلمان، وادار به مسیولانه برخورد نمودن معلمان در خصوص تاثیر گذاری در انتخاب رشته ها، از برخورد های غیر مسیولانه و احساسی جلوگیری گردد.

4) تشویق و تنبیه در مدارس تحت کنترل در آمده و تشویق ها منحصر به کسب نمرات بالا نشود.

چون ممکن است فردی در دیگر مهارت ها از توانایی های قابل قبول بر خوردار باشد ولی در دروس عمدتا کسل کننده فعلی چندان موفق نباشد. باید سرفصل های دروس به گونه ای تدوین گردند تا استعداد های افراد در زمینه های مختلف شناسایی شده و با تکیه بر آنها مسیر آتی فرد مشخص گردد.

5) با دخالت مستقیم و مسیولانه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، برنامه هایی جهت آشنا ساختن هر چه بیشتردانش آموزان با رشته های مهندسی و مراحل مختلف گزینش، حین تحصیل و فرصت های شغلی مربوطه، اطلاعات لازم به طور فراگیر در اختیار عموم قرار گیرد.

6) با آشنا ساختن دانش آموزان با واقعیت های مربوط به رشته های مختلف در کشورهای مختلف، اطلاعات ارسالی از سوی سازمان ها و رسانه های خارجی تعدیل و آنها را با واقعیت های مربوطه داخلی سنجیده و اطلاعات را به طور صحیح در اختیار متقاضیان قرار دهند.

● سرخوردگی دانش آموزان پس از ورود به دانشگاه

اغلب مشاهده می گردد که دانش آموزان پس از ورود به دانشگاه دچار سرخوردگی شدید گردیده به گونه ای که تعداد زیادی از آنها به فکر تغییر محل تحصیل و حتی تغییر رشته افتاده و بعضا هم خود را گرفتار نوعی ناهنجاری های روحی و روانی می پندارند. به نظر می رسد قسمت اعظم این سرخوردگی ها، با عدم تطبیق واقعیت های موجود در دانشگاه ها با ذهنیات و انتظارات دانش آموز ارتباط تنگاتنگ داشته باشد. البته نباید ارتباط تلاش طاقت فرسای دانش آموزان در زمان آماده سازی خود برای شرکت در کنکور ورودی دانشگاه ها را با سرخوردگی یاد شده نادیده گرفت. لذا توصیه می شود با تشکیل کلاس های توجیهی برای دانشجویان جدید، آنهارا با شرایط جدید تحصیلی، بیان شیوه های متفاوت فراگیری دروس در دانشگاه و دبیرستان، از آنها خواسته شود بدون توجه به ضعف های موجود در دانشگاه ها، به تلاش خود ادامه دهند. با ارایه برنامه های ورزشی و تفریحی، و تامین امکانات لازم برای فعال نگه داشتن دانشجویان جدید و ارایه تکالیف پژوهشی، می توان ضمن گوشزد نمودن بلوغ فکری دانشجویان، آنها را با شرایط محیط جدید آشنا نمود.

● عدم وجود انگیزه کافی بین دانشجویان در حین تحصیل

نبود انگیزه کافی در بین دانشجویان، نه تنها خود دانشجویان، بلکه اعضای هییت علمی دلسوز و وظیفه شناس را بسیار آزار می دهد. به نظر می رسد علل اصلی این معضل، وجود باند بازی و پارتی بازی در هنگام یافتن شغل مناسب پس از فارغ التحصیلی دانشجو، عدم شناخت کافی دانشجو از وظایفی که پس از ورود به بازار کار به عهده وی گذاسته خواهد شد، کیفیت علمی و عملی نازل بعضی استادان و برنامه ریزی عمدتا معیوب و ناکارآمد باشند، که باعث می شود دانشجو از اعتماد به نفس لازم در داشتن مهارت های علمی و عملی لازم برای ورود به بازار کار برخوردار نباشد. با بررسی خود معضل که در فوق به بعضی آنها اشاره گردید، می توان با باز گو نمودن واقعیت های موجود جامعه نسبت به معصیت بودن باند بازی و پارتی بازی و مضرات آن حتی برای خود باند باز، ازعزت و سربلندی و موفقیت های افراد کارآ و لایق، مثال هایی را بیان نموده و با به کار گرفتن شیوه هایی که در بخش های دیگر این مقاله به آنها پرداخته شده است، دانشجویان را از موارد و مسایل پیش روی آنها در زمان پس از فارغ التحصیلی آگاه نموده و اعتماد به نفس لازم را به آنها داد.

● عدم تعریف وظایف و مشخصه های لازم یک مهندس

همان گونه که برای تولید هر محصولی، باید کاربرد آن مشخص و در نتیجه ویژگی های لازم آن محصول به طور کامل و شفاف تعریف شود، وظایف و مسیولیت های یک مهندس که پس از ورود به بازار کار به عهده می گیرد نیز باید به روشنی تعریف گردد. این تعریف نه از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، بلکه باید از سوی مصرف کننده یعنی بخش خصوصی و دولتی از جمله شرکت ها، اتحادیه ها، موسسات، ارگان ها، وزارتخانه ها، صنایع و هر بازار کار دیگری که قرار است مهندس در آنها مشغول به کار شود، تعریف گردد. باید سازمانی، لیست کامل تمامی نیازهای بخش خصوصی و دولتی را که انتظار دارند با به کارگیری یک مهندس، بر طرف نمایند، جمع آوری نموده و آن را به مراجع تربیت مهندسان اعلام نماید. این مرجع (که در ایران وزارت علوم، تحقیقات و فناوری می باشد) با تشکیل کمیسیون های تخصصی با عضویت کارشناسان موسسات بهره برنده از خدمات مهندسان، و موسساتی که باید نقش آموزش وتربیت این مهندسان را بر عهده داشته باشند، تشکیل و با هدف گذاری های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت، راه های علمی و عملی رسیدن به اهداف مورد نظر را با تدوین سر فصل های تیوری و عملی قابل اجرا، مشخص نمایند. در این ارتباط همچنین باید ستادهای معینی در وزارتخانه تشکیل و با دریافت تعداد و نوع تخصص های مرتبط از مراکز استان ها و غیره، امکانات اجرایی لازم را برای تربیت مهندسان مورد نظر فراهم آورد. از وظایف این کمیسیون، باز نگری در برنامه های موجود و هماهنگ نمودن آنها با پیشرفت های جهانی و نیازهای کشور خواهد بود. همچنین پیشنهاد می شود سازمان مورد اشاره نیز پس از اتمام دوره های دانشگاهی، خود آزمون جامعی به عمل آورده و از میزان حد اقل لازم توانمندی های ضروری مهندسان برای انجام مسیولیت های محوله، اطمینان حاصل نماید.

● عدم آموزش مهارت های لازم به دانشجویان در حین تحصیل

بررسی ها بیانگر آن است که اکثر دانشجویان بر این باورند که در دوران تحصیل در رشته مهندسی خود، از دانش و مهارت های لازم برخوردار نبوده و لذا اعتماد به نفس لازم را برای مواجه شدن با وظایف محوله در بازار کار ندارند. به نظر می رسد که این معضل از عواملی چون برنامه و سرفصل های ناکارآمد، نبود امکانات لازم در دانشگاه، عدم برخورداری بعضی استادان از توان علمی و عملی کافی، استفاده از مدیران ناکارآمد و باندباز ناشی می شود. اغلب مشاهده می گردد که به هنگام تقسیم دروس در ابتدای هر ترم، هدف اصلی، پر کردن ساعات موظفی عضو هییت علمی می باشد، در صورتی که در برنامه ریزی درسی و تعیین استاد، هدف اصلی باید میزان مفید بودن ارایه یک در س برای دانشجو باشد. موضوع دیگری که لطمه بسیار شدیدی بر پیکره آموزش عالی کشور وارد نموده است، تشکیل کلاس های درسی سه ساعته و بیشتر است. همه افرادی که با امور تدریس آشنا هستند به خوبی می دانند که کلاس های بیش از حدود پنجاه دقیقه، نه تنها از کارآیی لازم بر خوردار نمی باشد بلکه باعث ایجاد کسلی و خستگی و دلزدگی شده و حتی بعضا باعث تنفر از موضوع مورد بحث می گردد. پیشنهاد می شود با ابلاغیه رسمی و واجب الاطاعه صادره از سوی وزارتخانه، کلاس ها راس ساعت شروع و به مدت پنجاه دقیقه ادامه و ده دقیقه یعنی تا راس ساعت بعدی برای استراحت در نطر گرفته شده و ارایه آن درس در همان روز، دیگر تکرار نشود تا دانشجو از تکرار درس در یک روز کسل و زده نشود. البته در سال های اخیر، موضوع ساعات حضور استادان در دانشگاه بحث های داغی را به وجود آورده است ولی به نظر می رسد که طرح موضوع، نیاز به کارشناسی دقیق و موشکافانه دارد. در این ارتباط باید توجه داشت که به دلیل متفاوت بودن رشته های دانشگاهی و وظایفی که به عهده هر یک از فارغ التحصیلان آنها می باشد، نمی توان برای همه استادان، یک روش حضور را اعمال کرد. چه طور می توان از یک حقوقدان انتظار داشت تا بدون حضور فعال و عملی در دادگاه ها و دفاتر وکالت، به تربیت حقوقدانانی اقدام نماید که قادر به انجام کارهایی باشند که حتی استادشان نسبت به انجام آنها مبادرت ننموده است؟ آیا تدریس یک استاد رشته مهندسی که در کارهای اجرایی و عملی تجربه کافی ندارد، می تواند کارآیی تدریس فردی را داشته باشد که از تجربیات لازم و ارزنده برخوردار است؟ چه طور استادی که آشنایی با موارد اجرایی سد سازی، سازه های بتونی، فولادی، راهسازی، فرود گاه ها، بنادر، آسمانخراشها و... نداشته باشد، می تواند تدریس ساخت و ساز آنها را به دانشجویان آموزش دهد؟ آیا کشور از نظر نیروهای متخصص به سطحی رسیده است که دستگاه های اجرایی دیگر نیاز به مشاوره استادان دانشگاهی نداشته باشند؟ نکته مهم دیگر این است که از حضور بیشتر استادان چه انتظاری می رود؟ آیا دانشگاه های کشور از امکانات لازم برای بهره بری استاد از زمان حضورش در دانشگاه، برخوردارند؟ آیا نباید تجربه دانشگاه های معتبر دنیا مورد استفاده قرار گیرند؟ آیا در دانشگاه های معتبر دنیا میزان تدریس اعضای هییت علمی 14 ساعت در هفته است؟ باید توجه داشت که حتی تدریس یک درس تاریخ هم وقتی با استادی باشد که با آثار به جا مانده از تاریخ از نزدیک آشنایی داشته باشد، راندمان بیشتری خواهد داشت. حال که از طریق اینترنت، دسترسی به امور جاری و اداری دانشگاه های معتبر فراهم گردیده است پیشنهاد می شود از تجارب مرتبط دیگران که هزینه های زیادی هم برای کسب این تجربه شده است استفاده گردد.

نکته دیگری که باید مورد توجه جدی قرار گیرد، عدم وجود منابع و مراجع درسی با ترجمه صحیح و قابل استفاده برای دانشجویان می باشد. به نظر اینجانب دلیل عمده این امر، عدم آشنایی کافی و تخصصی بعضی مترجمان با موضوع، ترجمه توسط دانشجویان به عنوان تکالیف درسی و... می باشد. پیشنهاد می شود تکست بوک یا کتاب های درسی خارجی مفید از سوی کمیسیون های تخصصی، مشخص شده و با صرف هزینه از سوی وزارتخانه یا سازمان مسیول، ترجمه گردد و در اختیار عموم قرار گیرد. همچنین پیشنهاد می شود به آموزش زبان انگلیسی تخصصی بهای بیشتری داده شده و در ابتدای ورود به دانشگاه، واحدهای قابل توجهی زبان تخصصی توسط افراد مطمین ارایه شده و حساسیت لازم در اخذ و گذراندن این واحدها به کار گرفته شود. چون تجربه نشان داده است که ارایه زبان عمومی برای رشته های فنی از بازدهی لازم برخوردار نمی باشد. آشنایی کافی دانشجویان با زبان انگلیسی، این امکان را نیز فراهم می آورد تا دانشجو با پژوهش در مورد مطالب درسی، دارای انگیزه قوی گردیده و خود را از محدوده درسی سر کلاسی رها نموده و به عنوان دانشجو ی واقعی عمل نماید.

از جمله مواردی که ضربات سنگین و جبران ناپذیری به آموزش عالی کشور وارد نموده است ارزیابی استادان توسط دانشجویان می باشد. میزان مفید بودن کار استاد باید توسط افراد ذی صلاح مستقل وزارتی و همچنین در بازار کار سنجیده شود نه اینکه از دانشجویانی خواسته شود تا در مورد ظریف ترین و حساس ترین موضوعات مربوط به استاد خود نظر بدهند، آن هم با آگاهی از تاثیر آن بر نمره دادن استاد. متاسفانه در آیین نامه جدید ارتقاء علاوه بر دانشجویان، اعضای هییت علمی همگرو ه را نیز وارد این مقوله نموده اند که به طور طبیعی بر نقش و شکل گیری باند و باند بازی که کمر این مملکت را شکسته است خواهد افزود.

موضوع دیگری که می توان در این ارتباط به آن اشاره نمود، شیوه تدریس می باشد. متاسفانه شیوه تدریس بعضی از استادان به صورت نوشتن روی تخته بوده و از امکانات رایج و پیشرفته تدریس بهره نمی گیرند. البته باید توجه داشت این شیوه به دلیل اینکه دانشجو با حجم کمتری از درس، سروکار پیدا می کند، و استاد هم به هنگام نوشتن خود درس را مرور می نماید دیگر به آماده سازی قبلی نیاز نداشته و لذا با اقبال هر دو طرف مواجه می شود. پیشنهاد می شود یک کمیسیون بی طرف در وزارتخانه یا یک سازمان بی طرفی تشکیل و به طور واقعی و حقیقی به کار دانشگاه ها نظارت موثر داشته باشد. البته اخیرا صحبت های نسبتا زیادی در خصوص استقلال بیشتر دانشگا ه ها به گوش می رسد که باید بین بحث نظارت بر کار دانشگاه های دولتی که از بودجه دولتی استفاده می نمایند و مقوله استقلال دانشگا هها تفاوت قایل شد.

● برنامه های درسی ناکارآمد و عقب افتاده

به نظر می رسد در سال های بعد از انقلاب، به دلیل عدم وجود متخصصان کافی، به ناچار برنامه ها و سرفصل های دروس رشته های مهندسی با کمبودهای فراوان، تدوین و ابلاغ شده است که اکثرا مقطعی بوده و از مراجعی کپی برداری شده است که به هیچ وجه سازگاری لازم با وضعیت موجود و نیازهای آتی کشور ندارد. بعضی اوقات مشاهده می شود که بعضی استادان حتی جزوات درسی خود را که چند ده سال پیش گذرانده اند به سر کلاس درس برده و تدریس می نمایند. البته با اینکه کمتر تغییری در اصول بعضی مطالب درسی پایه رخ می دهد، ولی نحوه استفاده از علم برای تولید محصولات جدید و تبدیل آن به ثروت، پیوسته در حال تغییر بوده و باید مورد توجه قرار گیرد.

با توجه به اینکه تدوین برنامه های دروس مهندسی باید با مد نظر قرار دادن نیازهای اعلام شده از سوی بهره برداران از مهندسین، توسط متخصصان مرتبط با رشته مورد نظر، برنامه ریزی و تدوین شود، و با عنایت به ارتباط در حد بسیار نازل موجود بین مراکز آموزش عالی و صنعت از یک سو و عدم داشتن متخصصان به روز و کارآمد از سوی دیگر، و بسته و محدود بودن اندیشه های بعضی از مسیولان ذیربط و برخی باند بازی های حاکم بر طبقه مدیریتی کشور، و تحت تاثیر القایات دشمنان قرار گرفتن بعضی از مدیران بدون اینکه حتی خود بدانند، و شیوه درسی خود و شیوه های مشابه رایج در کشورهای بعضا دشمن انقلاب اسلامی را آیه منزل انگاشتن، باعث گردیده است تا برنامه های موجود که برای تربیت مهندسان به کار گرفته می شود، ابتر و ناکارآمد باشد. پیشنهاد می شود با بررسی برنامه های موجود و مقایسه آنها با مشکلات، وظایف، و نیازهای مراکزی که از خدمات مهندسان بهره می برند، موضوعات زاید، حذف و موضوعات لازم جدید اضافه گردد. همچنین پیشنهاد می شود دانشجویان در مدت گذراندن دوره تحصیلی خود در دانشگاه، یک سال را با حضور اجباری در صنعت با موارد عملی و وظایف آتی خود آشنایی پیدا کرده و پس از برگشت به دانشگاه، در ادامه دوره دروس تخصصی مورد نیاز و علاقه خود را بگذرانند. یک روش موفق که در اروپا رایج است این است که دانشجویان رشته مهندسی در دو سال ابتدایی، دروس مشترک را گذرانده وسپس با توجه به نمره های دروس خود به گروه های تخصصی تری تقسیم و حدود هفتاد درصد را به عنوان مهندس عادی که بیشتر برای کارهای اجرایی معمولی تربیت می شوند در نظر گرفته و برای مابقی با ارایه دروس بسیار پیشرفته در حد اقل شش موضوع اصلی یک رشته مهندسی، آنان را به گونه ای تربیت می نمایند که علاوه بر حضور موفق در صنایع وابسته و بازار کار، از دانش لازم برای ادامه تحصیل نیز برخوردار می گردند. نکته ای که باید به آن اشاره شود، وجود امکانات آموزشی و پژوهشی بسیار زیادی است که به دلیل برخی سوء مدیریت ها در این کشور بلا استفاده مانده است. پیشنهاد می نمایم هیات مستقلی مامور رسیدگی به این امور گردیده تا ان شاء الله از این امکانات عظیم برای ارتقای کمی و کیفی آموزش عالی استفاده شود. علاوه بر امکانات تجهیزاتی و فضایی که سال هاست بدون استفاده در مراکز اداری، آموزشی و پژوهشی کشور در حال خاک خوردن و از بین رفتن هستند، استفاده از امکاناتی که پس از وقت اداری می توانند مورد بهره برداری قرار گیرند نیز باید مورد توجه قرار گیرد که در صورت به کارگیری آنها می توان جهش علمی بی نظیری را شاهد بود.

● نحوه نامناسب تربیت، استخدام و به کارگیری و ارزیابی استادان دانشگاه

کمبود افراد با مدرک دکترا در کشور، باعث گردیده است تا دانشگا ه ها برای رفع نیاز بعضا چند درصدی خود، به هر متقاضی استخدام جواب مثبت دهند و یا اینکه بر اساس باند بازی و پارتی بازی، وی را بدون توجه به نیاز ها و کارآیی ها استخدام نمایند. در نتیجه دانشگاه های ما از بابت هییت علمی کارآمد در امور تیوری و عملی، دچار ضعف های بسیار اساسی می باشند. البته معضل یاد شده به اینجا ختم نمی گردد چون همین افراد ضعیف که در گرفتن سمت ها و پست ها از مهارت بالایی نیز برخوردارند، در برخی مراجع تصمیم گیری نیز حضور یافته و به دلیل عدم برخورداری از کفایت علمی و عملی، از ورود افراد توانمند به محیط های تاثیرگذار نیز جلوگیری به عمل می آورند. پیشنهاد می شود برای هر رشته مهندسی، یک کمیسیون تخصصی زیر نظر مسوولی که مورد اطمینان باشد در موسسه ای مانند وزارتخانه تشکیل و مسوولیت تامین استادان مورد نیاز هر رشته در هر دانشگاهی را به طور مستقل به عهده بگیرد. برای حصول اطمینان از میزان کیفی و کمی لازم آموزش علمی و عملی رشته های مهندسی نیز پیشنهاد می شود در ابتدای شروع سال تحصیلی از کلیه اساتید دروس رشته های مهندسی خواسته شود تا به تعداد مثلا بیست سوال امتحانی طرح شدهو به یک مرکز ارسال و آن مرکز نیز از بین سوالات رسیده تعدادی را انتخاب کند و به گونه ای برای جلسه امتحان ارسال نماید که فقط در جلسه امتحان، رفع مهر و موم شده و توزیع گردد و در زمان های متناوب، برگه های امتحانی و نمرات داده شده توسط نخبگان بازرس مورد ارزیابی قرار گیرد. همچنین پیشنهاد می شود با توجه به اهمیت داشتن تجربه لازم در امور عملی رشته های مهندسی، در هنگام استخدام استادان مربوطه به این وجه از قضیه توجه کافی مبذول نمایند و در صورت مشاهده هر گونه ضعفی از متقاضی استخدام خواسته شود دوره های مفید و قابل کنترلی را در صنایع مربوطه به کسب تجربه های عملی مفید بپردازد. نکته ای که باید بر آن تاکید شود این است که ارزیابی عملکرد استادان فقط باید توسط یک سیستم کاملا مستقل و به طور یکنواخت در سطح کشور صورت گرفته و از دخالت دانشجویان، همکاران و حتی مسوولان دانشگاه محل خدمت استاد نیز به جد، پرهیز گردد. بد نیست یادآوری شود که به دلیل علاقه وافر برخی دانشجویان به استادانی که درس، کم گفته و راحت نمره می دهند وهمچنین علاقه برخی مسیولان باند باز و استادان کم سواد و کم مایه به بهره برداری نا مشروع از این مقوله ها مشاهده می شود در بعضی دانشگاه ها تیشه به ریشه دانش و اعتلای علمی این کشور اسلامی وارد می نمایند.


دکترمحمود نادری
روزنامه رسالت www resalat news com

نظرات کاربران پیرامون این مطلب

انصراف از پاسخ به کاربر