من در این مدرسه نمی مانم !

من در این مدرسه نمی مانم !

من هم روزی غم و غصه وکلافگی بیخ خرخره ام را گرفت و فریاد کشیدم من از این مدرسه میرم هر جا برم بهتر از این جاست! فریاد کشیدم وسط راهروی طبقه دوم. غافل از این که این مدرسه همان شهر است شهری که بعدها در آن کار خواهم کرد. خانه خواهم داشت و...
گروه آموزش و پرورش گوپی
1399/2/12
0 نظر

من هم روزی غم و غصه وکلافگی بیخ خرخره ام را گرفت و فریاد کشیدم من از این مدرسه میرم هر جا برم بهتر از این جاست! فریاد کشیدم وسط راهروی طبقه دوم. غافل از این که این مدرسه همان شهر است شهری که بعدها در آن کار خواهم کرد. خانه خواهم داشت و... با شروع مدرسه ها بعضی ها یادشان می افتد که مدرسه های قبلی شان را دوست ندارند و باید به مدرسه جدیدی بروند ما در گفت وگویی با فاطمه شاه محمدی مشاور و عضو هسته مشاوران وزارت آموزش و پرورش به این موضوع می پردازیم. چرا بعضی از دانش آموزان مدام مدرسه شان را عوض می کنند و تغییر مدرسه چه مشکلاتی را ایجاد می کند.

 

● دخترها و پسرها بیشتر در چه سنی و به چه دلیلی تصمیم به تغییرمحل تحصیل می گیرند؟

در پاسخ به پرسش شما باید دخترها را از پسرها تفکیک کرد. دخترها در دوره راهنمایی به سن بلوغ می رسند در این دوران کاملا پرخاشگرانه و با توجه به تغییرات هورمونی دوران بلوغ به شدت به دوست نیاز دارند و هیجان ها و حس و حال دوران بلوغ باعث شدت برخورد دخترها می شود و همین زیادروی ناخودآگاه باعث بروز تنش بین دانش آموزان با دانش آموز دیگر و کادر آموزشی مدرسه می شود گاهی خود مدرسه خواهان خروج دانش آموز از مدرسه است که من با این برخورد کاملا مخالفم.

دانش آموز در دوران بلوغ نیاز به همراهی و راهنمایی یک مشاورخوب دارد. مشاوری که در کشف خود و رسیدن به یک استقلال نسبی همراه او باشد. دخترها در دوره دبیرستان کمتر فضای تحصیل را تغییر می دهند به عکس پسرها. پسرها در دوره دبیرستان به بلوغ می رسند اما پسرها برعکس دخترها اگر با محیط آموزشی یا گروه دوستان دچار مشکل شوند به تغییر فضای تحصیل کمتر فکر می کنند. پسرها مسیر دیگری را انتخاب می کنند و آن راه گاهی ترک تحصیل است.

عموما پسرها با توجه به شرایط دوران بلوغ کمتر از دخترها به هماهنگ کردن خود بامحیط آموزشی تن می دهند.

● مدرسه خوب چه شرایطی دارد و چه طور می توانیم یک مدرسه خوب انتخاب کنیم؟

هیچ مدرسه ای وجود ندارد که از هر نظر مطلوب و بی نقص باشد. گاهی کادر آموزشی بسیار قوی در مدرسه ای فعالند که به لحاظ مسایل اخلاقی ضعیف عمل می کنند .ما از هرمعلم، ناظم ومدیری انتظار داریم که شرایط بلوغ دخترها و پسرها را درنظر بگیرند. باید به تکریم و احترام هر دو گروه توجه کرد. یک مدرسه خوب به فضای مناسب، کادر آموزشی قوی و امکانات آموزشی مطلوب نیاز دارد اما همیشه یک عامل هست که به هیچ عنوان قابل پیش بینی و مرزبندی نیست. این که در یک مدرسه دانش آموزانی از خانواده های مختلف با تربیت و آداب خوب و بد و فرهنگ های مختلف همگی زیر یک سقف جمع می شوند. بنابر این نمی توان گفت چه جور مدرسه ای عالی است اما براساس طبقه بندی آموزشی مشخص است که کدام مدرسه از چه نظر قوی تر از دیگری است اصل خود بچه ها هستند. ما باید یاد بگیریم، که خودمان باشیم. یک شخصیت مستقل که وابسته به فرد یا محیط نیست که در قالب آن محیط یا درکنار فردی تعریف شود. اگر شما دیدگاه خاص خودتان را داشته باشید و صاحب شخصیتی مستقل و معین باشید اصلا گروه دوستان و همسالان نمی توانند تاثیری در شخصیت شما بگذارند و شما را به راه خطا بخوانند به شرطی که بنای ساختمان شخصیت شما قوی باشد. بسیارند دانش آموزانی که دریک شرایط متعادل و مناسب تحصیل می کنند اما تحت تأثیر اطرافیان، دوستان و اقوام هستند.

● انتخاب بین رفتن به مدرسه جدید و ماندن در همان مدرسه همان قدر که بسیار ساده است بسیار سخت هم هست. باید از مدرسه که از هرگوشه اش خاطره داریم جدا شویم و به جایی برویم. که حتی ممکن است کلاسمان را هم گم کنیم. در این شرایط چطور باید تصمیم گرفت؟

ترس، نفرت. محبت و... و هوش های هیجانی ما هستند یعنی آنچه که براساس تجربه های درونی مان به دست آوردیم. در شرایطی که هوش هیجانی قوی تر عمل می کند، ما عقل را کنار گذاشته ایم. دراین شرایط همگی زیر یک سقف جمع می شوند.

بدون فکر عمل می کنیم و تصمیم هیجانی باعث از دست دادن امکانات و فرصت هاست. گاهی وقت ها ما نیازداریم پـراکنده شدن از جایی یا موضوعی با اجبار از طرف کسی پشتیبانی شویم انتخاب میان هوش هیجانی و عقلانی بسیار سخت است اما نتیجه اش موفقیت آمیز و آموزنده است. خانواده و مشاور خوب به ما کمک می کنند که از این دو گانگی و بلاتکلیفی رها شویم و تصمیم مناسب بگیریم.

● در مدرسه جدید هنوز دوستی نداریم. جای دنجی هم برای آرامش نیست. چون ما یک تازه واردیم با این پرسش چه کنیم، کار درستی کرده ام؟ اگر تنها بمانم چه؟

انسان موجودی اجتماعی است به طور غریزی و طبیعی نمی تواند بدون ارتباط با اطرافیان و روابط اجتماعی دوام بیاورد. وقتی شما به عنوان یک فرد جدید به مدرسه ای می روید خواه ناخواه دیگران برای آشنایی با شما مشتاق اند در اولین مرحله بچه ها شما را مورد سنجش قرار بدهند. برای آنها مهم است که چگونه فردی هستید و چه علاقه هایی دارید. یکی دوبار نحوه برخورد شما را می بینند و نسبت به برقراری ارتباط با شما مشتاق می شوند. عقب نشینی و گوشه گیری نشانه ضعف شماست.

در مدرسه جدید هم مثل مدرسه خودمان درباره کادر آموزشی حرف های فراوانی هست. چقدر میتوان به این حرف ها و پیش فرض هایی که برایمان می سازند اعتماد کنیم؟

این حرف ها معمولا بین دانش آموزان دختر در مقطع راهنمایی و پسرها در دوران دبیرستان عمومیت دارد. کسی که از هوش عقلانی بالایی برخوردار باشد گوش هایش را تیز نگه می دارد و همیشه همه حرف ها و نظرهای اطرافیان را می شنود. بعد آنها را بازنگری و تجزیه و تحلیل کرده و در نهایت آنچه راکه به نظر خودش صحیح است انتخاب می کند. فرد دانا تحت تأثیر حرف ها و نظرهای بچه ها قرار نمی گیرد. معلم جدید را می بیند و رفتار او را تحلیل می کند و می سنجد که آیا واقعاً این معلم همان است که بچه ها می گویند؟ اگر بخواهیم فقط از نگاه بچه ها با معلم برخورد کنیم نتیجه متفاوتی نخواهیم گرفت. مسیله اینجاست که بعضی از این بچه ها اصلاً صادق نیستند. یعنی از عمل خودشان سخنی به میان نمی آورند بلکه فقط از واکنش بد معلم صحبت می کنند. شما باید بدانید که فردی جدید با شخصیتی متفاوت هستید. افراد در این ارتباط با شما برخوردی که متناسب و مناسب با شخصیت شماست نشان می دهند و حتی می توانید با برخورد صحیح دیدگاه سایر دانش آموزان را نسبت به آن معلم تغییر دهید.

رفتار کادر آموزشی در برخورد با دانش آموزان تازه وارد چه قدر در موفقیت آنها در فضای جدید تأثیر دارد؟

مسیله ای که برای کادر مدرسه در هر مقطع تحصیلی نسبت به دانش آموزان تازه وارد اهمیت دارد این است که پرونده اش چه می گوید؟ چرا مدرسه اش را عوض کرده است؟ به خاطر شغل پدر و مادر یا تغییر مسکن یا مسایل مالی یا درگیری در مدرسه قبلی. همه به دنبال دلیل این جا به جایی می گردند. حتی سرایدار مدرسه اگر متوجه شود که به خاطر جا به جایی مسکن و مسایلی از این دست به این مدرسه آمده. مطمین باشید که فقط کمی بیشتر به او توجه می کند چرا؟ چون برای شناختن دانش آموز و خصوصیات او مشتاق اند اما اگر دلیل جا به جایی ضعف تحصیلی یا مسایل اخلاقی باشد متاسفانه در بسیاری موارد کادر آموزشی در برخورد با این دانش آموز جبهه می گیرند و با نوع برخوردشان او را به مرحله ای می رسانند که هر لحظه تکرار می کند: صد رحمت به همون مدرسه قبلی!

● من دانش آموزی هستم که قصد کرده ام تجربه جدیدی در فضای جدید داشته باشم، من تلاش می کنم که آدم جدیدی باشم اما همه با همان دیدگاه قبلی با من برخورد می کنند.

می توانید نگاه ها را تغییر بدهید من اون نیستم خودتان باور کنید که فرد قبلی نیستید و به عنوان یک من جدید عمل و تلاش می کنید تا آن گونه که هستید دیده شوید مطیمن باشید افرادی که با هدف تغییر کردن و از نو شروع کردن به مدرسه جدیدی می روند به هدفشان خواهند رسید هدف یعنی عملی که نتیجه یک فکر عمیق و نگاه دقیق است. شما با خود می گویید من مدرسه ام را عوض می کنم و در مدرسه جدید با تغییرات جدید ظاهر می شوم. وقتی از تصمیم و هدفتان مطمین باشید حتماً کارتان را درست انجام می دهید بدانید که اگر تصمیم بگیرید فرد دیگری باشید. معلم ها و کادر آموزشی رفته رفته متوجه تغییرات شما می شوند.


طاهره صدیق مقدم
روزنامه کیهان

نظرات کاربران پیرامون این مطلب

انصراف از پاسخ به کاربر