تحول در آموزش و پرورش چالش جدید مدیریت آموزشی کـارآفـرینـی

تحول در آموزش و پرورش چالش جدید مدیریت آموزشی کـارآفـرینـی

این مقاله کارآفرینی را فرآیندی می داند که افزون بر مطرح بودن در کسب و کار، شیوه ای از زندگی است که در کلیه شیون زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی تجلی دارد.
گروه آموزش و پرورش گوپی
1399/2/12
0 نظر

این مقاله کارآفرینی را فرآیندی می داند که افزون بر مطرح بودن در کسب و کار، شیوه ای از زندگی است که در کلیه شیون زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی تجلی دارد. با ارایه تعریفی جامع از کارآفرینی ویژگیهایی مانند داشتن اعتماد به نفس، استقلال رأی، خوش بینی و برای کارآفرینان بر می شمارد. همچنین در معرفی انواع کارآفرینی، به کارآفرینان مستقل و کارآفرین سازمانی اشاره می کند. در ادامه، مقوله هایی از قبیل ویژگیهای سازمان کارآفرین؟ کارآفرینی در مدیریت آموزشی، تعریف کارآفرینی در نظام آموزشی، اصول توسعه کارآفرینی در نظام مدیریت آموزشی شامل: تدوین اهداف و سیاستهای کارآفرینانه، انعطاف پذیری، جامعیت و هماهنگی، خودگردانی و استقلال، تعامل با محیط، تاکید بر کیفیت و آورده شده و در نهایت پیشنهادهایی نیز ارایه گردیده است.

 

تحولات سریع علم و فناوری در چند دهه اخیر، ارکان نظامهای اجتماعی را تحت تاثیر قرار داده و چالش هایی به همراه آورده است. سازمانهای امروزی برای حفظ و بقای خود در محیط متحول و رقابتی، باید تغییرات عمیق و همه جانبه ای در آرمانها، اهداف، سیاستها، باورها، اندیشه ها و بدهند.

سازمانهای پویا دارای نیروهای خلاق و نوآور و هوشیارند؛ تهدیدها و محدودیتها را می شناسند و به فرصتها و امکانات فکر می کنند تا به مناسب ترین شیوه از آنها استفاده کنند. آینده دلخواه را رسم و پیش بینی می کنند و برای بقا در بلندمدت، خود را با محیط سازگار می سازند. شرایط و موقعیتها را واقع بینانه بررسی می کنند و به ارتقای استاندارها و شرایط زندگی بهتر فکر می کنند.

در ادبیات جدید سازمان و مدیریت، این ویژگیها را در واژه کارآفرینی(1) بیان می دارند اندیشمندان مدیریت نیز به تشریح مدیریت کارآفرینی و جو کارآفرینانه در سازمانها پرداخته اند. استیونسون و همکاران، معتقدند که کارآفرینان، رفتاری فرصت گرایانه دارند و سازمانهای کارآفرین دارای ویژگیهایی چون تشویق افراد به مجسم کردن، انعطاف پذیری و تمایل به مخاطره پذیری هستند.(2)

کارآفرینی یک فرآیند است، نه هدف و تنها در کسب و کار مطرح نیست بلکه یک شیوه زندگی است و در کلیه ابعاد زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی ، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تجلی می یابد.

با مروری کلی بر تعاریف متعددی که در خصوص کارآفرینی ارایه شده است، تعریف زیر در حکم یکی از تعاریف جامع ذکر می شود:

کارآفرینان افرادی هستند که نوآوری می کنند. فرصتهای محیط را می شناسند و با ترکیبی نو از منابع و فرصتها، محصول، روش و خدماتی تازه ارایه می دهند تا ضمن بقا در محیط بی ثبات و رقابتی از این نو آوری نیز بهره ببرند.

● ویژگیهای کارآفرینان

در اواسط قرن بیستم، روان شناسان، توجه خود را به تجزیه و تحلیل و خصوصیات افراد متمرکز کردند تا پاسخ این سوال را به دست آورند کدام ویژگیهای فردی کارآفرین است که او را از غیر کارآفرین متمایز می سازد؟ از تحقیقات این گروه در حکم رویکرد ویژگیهای شخصیتی(3) یاد می کنند اما علی رغم این تلاشها تاکنون الگوی قابل استنادی برای تشخیص کارآفرینان موفق وجود ندارد اما مهمترین ویژگیهایی که بر اثر تلاش محققان به دست آمده به شرح زیر است:

اعتماد به نفس، استقلال رای، خوش بینی، نیاز به موفقیت، پشتکار، سخت کوشی، پیشگامی، خطرپذیری، اشتیاق به کارهای بزرگ، رفتار هدایتگرانه، مردم داری، انتقاد پذیری، ابتکار و نوآوری، انعطاف پذیری، کاردانی و تدبیر، تغییرپذیری، دوراندیشی و قدرت درک.(3)

از اوایل دهه 1960 نیز جامعه شناسان به دسته دیگری از متغیرهای جمعیت شناسی پرداختند که از آنها با رویکرد رفتاری یاد می شود. در این رویکرد، ضمن توجه به فعالیتهای یک کارآفرین، دلایل و چگونگی تشکیل یک فعالیت کارآفرینانه نیز مورد بررسی قرار گرفت. این دیدگاه علاوه بر ویژگیهای شخصیتی که در رویکرد ویژگیهای شخصیتی مورد تاکید بود، به عوامل محیطی و ویژگی های رفتاری فرد شامل تجارب، سوابق شخصی و فردی وی نظیر، سن، خانواده. دوره کودکی، تحصیلات، عوامل تجربی مانند پذیرش الگوی نقش، نارضایتی شغلی، اخراج از کار و هم توجه شده است.(6)

در این دیدگاه، کارآفرینی فرآیندی است که فرد تمام فعالیتهای کارآفرینانه را برنامه ریزی، اجرا و کنترل کند. طرفداران این دیدگاه بر این باورند که بروز برخی عوامل محیطی و تاثیر آن بر فرد، نقش بسیار تعیین کننده ای در تصمیم فرد به کارآفرین شدن دارد.

● انواع کارآفرینی

در آغاز دهه 1980، پیشرفت سریع دانش و فناوری در تمام ابعاد و عرصه های زندگی و تغییر روند جمعیت در جوامع، نظیر افزایش سطح تحصیلات، اشتغال زنان و افزایش طول عمر از یک سو و افزایش رقبای جدید، بی اعتمادی نسبت به شیوه های مدیریت سنتی و خروج بهترین نیروهای کار از شرکتها و پذیرش پیمانهای تجاری بین المللی از سوی کلیه کشورها جهت تبادل محصولات و خدمات با بهترین کیفیت و کمترین بها در سطح جهان و حضور فعال بازارهای سرمایه، توجه مدیران اکثر شرکتهای بزرگ را به اهمیت فرآیند خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی جلب کرد.

مطالعه ادبیات کارآفرینی نشان می دهد که ((کالینز و مور)) در سال 1970 اولین محققانی بودند که در مطالعات خود بین کارآفرینان مستقل و اداری (سازمانی) تمایز قایل شدند و عنوان کردند که کارآفرینان مستقل سازمانهای جدید را به طور مستقل به منصه ظهور می رسانند.(7)

▪ کارآفرینان مستقل: (8) افرادی هستند که تقاضای بازار را پیش بینی می کنند، خطرهای ناشی از نوسانها را به عهده می گیرند و مسیول سازمان دهی و تصمیم گیری درباره آن هستند که چه تولید شود، چقدر تولید شود و با چه روشی تولید شود؟

▪ کارآفرین سازمانی(9): فردی است که در سازمانهای بزرگ، مانند یک کارآفرین مستقل فعالیت می کند و فعالیت او ایجاد واحدهای جدید در سازمان، ارایه محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید است که شرکتها را به سوی رشد و سودآوری سوق می دهد(10).

مطالعه گسترده و عمیق برخی محققان، موجب دستیابی به راهکار جدیدی در زمینه کارآفرینی تحت عنوان کارآفرینی سازمانی یا سازمان کارآفرین(11) گردید. در این رویکرد مدیر سازمان با قبول این ضرورت که زایش، پذیرش و به اجرا درآوردن اندیشه های نو به سازمان امکان بقا و ادامه حیات می دهد. از فعالیتهای کارآفرینانه و با ایجاد بینش مشترک مستمر، سریع و راحت به ثمر برساند و روح و کالبد و فرهنگ سازمان را دگرگون سازد. در حقیقت چنانچه کل سازمان دارای روحیه کارآفرینی شود، به آن سازمان کارآفرین می گویند.

با مروری بر مطالعات گذشته، مناسب ترین راهکار از میان سه نوع کارآفرینی ارایه شده در این بخش (کارآفرین مستقل، کارآفرینی سازمان و سازمان کارآفرین)، سازمان کارآفرین است که با موضوع این مقاله هم خوانی بیشتری دارد و در اینجا با تعمق بیشتری مورد بررسی قرار می گیرد.

● ویژگیهای سازمان کارآفرین

الف) ساختار سازمانی کارآفرین

ـ غیر رسمی بودن

ـ نداشتن استاندارد مشخص و از قبل تعیین شده

ـ کم رنگ بودن سلسله مراتب

ـ نداشتن پیچیدگی

ـ نداشتن تمرکز

ـ حرفه ای بودن

ـ مدیریت مشارکتی

ب) محتوای سازمان کارآفرین

ـ اندازه آن اغلب کوچک است

ـ از فناوری پیشرفته و قابل انعطاف استفاده می شود

ـ محیط پویا و متحول است

ـ در آن هدف و راهکارهای مدون، واضح، منعطف و مشتری گرا تدوین می شود.

پ) فرهنگ سازمان کارآفرین

فرهنگ سازمانی مجموعه ای از ارزشها، باورها، رفتارها، شیوه های تفکر و است که اعضای سازمان در آنها وجه اشتراک دارند. در قسمت محسوس و غیرمکتوب سازمان وجود دارد و با تمام فعالیتها در سازمان مرتبط است.

در سازمانهای کارآفرین، فرهنگ مناسب فرهنگی است که در جهت اهداف و راهکارهای سازمان باشد. یعنی فرهنگی که از تغییر و نوآوری، خطرپذیری، کار گروهی، صداقت، اعتماد متقابل، رقابتی بودن، آینده گرایی و مشتری گرایی حمایت کند.

در حقیقت می توان گفت که فرهنگ کارآفرین در سازمان موجب پرورش مدیران و کارکنان کارآفرین خواهد شد و این اولین مرحله پیشبرد فعالیتهای کارآفرینانه است. مشخصه های اصلی این فرهنگ عبارتست از:

ـ روابط سازمانی افقی، از پایین به بالا و غیر رسمی

ـ کار تیمی یا گروهی

ـ در دسترس بودن اطلاعات جامع، ذیربط، موثق و به هنگام

ـ آموزش و یادگیری مستمر

ـ تاکید ویژه بر تحقیق و توسعه و پاداش

ـ تبدیل تهدیدها به فرصتها

● کارآفرینی در مدیریت آموزشی

با توجه به ساختار نظام آموزشی کشور و وضعیت موجود سطوح متفاوت مدیریت آموزشی در آن، از یک سو و دقت در ویژگیهای ساختاری سازمان کارآفرین از سوی دیگر، با واقعیتی دو گانه و متعارض مواجه می شویم، در توضیح این دوگانگی به طور مختصر می توان گفت که هر چه از سطح مدیریت عالی نظام آموزشی به سطوح پایین تر مدیریت حرکت کنیم، ویژگیها و شرایط اعمال کارآفرینی افزایش می یابد. به عبارت دیگر، ساختار کلان مدیریت نظام آموزشی کشور با رعایت تمرکز شدید سازمانی، ساختارهای سنتی دیوان سالارانه و امکان بروز خلاقیت و نوآوری، زمینه های کمتری برای تحقق اهداف کارآفرینی فراهم می آورد. در حالی که فرآیند مدیریت و جریان آموزشی در مدارس با تکیه بر تنوع و تفاوتهای فردی مدیران، معلمان، دانش آموزان و کارکنان با ساختارهای بنیادین سازمانهای کارآفرین هم نوایی و تناسب بیشتری نشان می دهد.

چنانچه تحلیل بالا را بپذیریم، نتیجه می گیریم که لازمه تحقق و توسعه کارآفرینی در نظام آموزش و پرورش، تاکید بیشتر بر سطوح عالی مدیریت آموزشی است. این امر نه تنها به سبب خلأ فرهنگی و ساختاری است، بلکه با توجه به نقش اساسی و الگودهی مدیریت کلان نسبت به سایر سطوح پایین تر مدیریت، ضروری و حیاتی است.

● تعریف کارآفرینی در نظام آموزشی

صرف نظر از این مباحث، لازم است مفهوم و تعریف کارآفرینی با توجه به ماهیت و ساختار نظامهای آموزشی مورد توجه و امعان نظر قرار گیرد. با این نگرش می توان کارآفرینی در مدیریت آموزشی را چنین تعریف کرد: کارآفرینی در آموزش و پرورش فرآیند منظم و مستمری است که از یک سو به شناسایی و بهره برداری موثر از کلیه منابع درونی و بیرونی نظام آموزشی منجر می شود و از سوی دیگر، موجب ایجاد فرصتهای جدید یاددهی و یادگیری می گردد. این فرآیند با تکیه بر دو محور آموزش فراگیر کارآفرین و فراهم آوردن زمینه های بروز و ظهور آن محقق می گردد.

● اصول توسعه کارآفرینی در نظام مدیریت آموزشی

ایجاد و توسعه کارآفرینی در نظام آموزشی و تبدیل آن به فرهنگهای نهادی شده، مستلزم شناسایی و تعیین سیاستها و اصولی است که راهکارهای مربوط را نشان می دهد. در اینجا ضمن توجه به این واقعیت که ایجاد تغییرات ساختاری در نظام آموزش و پرورش و به تبع آن در نظام مدیریت آموزشی، امری پیچیده، پر هزینه و بلند مدت است، برخی اصول بنیادین توسعه کارآفرینی در نظام مدیریت آموزشی عرضه می گردد.

1) تدوین اهداف و سیاستهای کارآفرینانه

نظام آموزشی کارآفرین پیش از هر چیز نیازمند اهداف و سیاستهایی چالشی و کارآفرینانه است. بر این اساس لازم است تمام اهداف و سیاستهای کلان و خرد نظام آموزش و پرورش مورد بازنگری و نقادی جدی قرار گیرد و تغییرات و اصلاحات لازم در آنها به عمل آید.

بینش یا آرمان مشترک و تاکید بر اصل ((جهانی اندیشیدن و ملی عمل کردن)) دو مبنای اصلی برای تدوین اهداف و سیاستهای آموزش و پرورش کارآفرین به شمار می آیند.

2) انعطاف پذیری

خلاقیت و کارآفرینی در ذات خود فرآیندهایی منعطف، آزاد و سیال هستند. چارجوبهای خشک و ثابت، سیاستها، روشها و قوانین غیر منعطف و یکسانی که بدون توجه به موقعیتها و مقتضیات و به خصوص تفاوتهای فردی، قطعی و لازم الاجرا تلقی می شوند، از مهمترین عوامل محدود کننده کارآفرینی به شمار می آیند. بنابراین، تدوین طرح جامع توسعه کارآفرینی در نظام مدیریت آموزشی، کشور مستلزم رعایت اصل انعطاف پذیری در کلیه ابعاد و اجزای نظام آموزشی در سه سطح عالی، میانی و عملیاتی است.

3) جامعیت و هماهنگی

طرح توسعه کارآفرینی در مدیریت آموزشی باید با توجه به اصل جامعیت و هماهنگی، طراحی و تدوین گردد. جامعیت بر گستردگی و شمول این طرح، به نحوی که در بر گیرنده کلیه اجزا و عناصر خرد و کلان نظام مدیریت آموزشی باشد، تاکید می ورزد. هماهنگی بر هم سویی و یکپارچگی این اجزا و عناصر دلالت دارد. توجه هم زمان به جامعیت و هماهنگی در طرح توسعه کارآفرینی از یک سو، به ایجاد نظامی واحد، قدرتمند و یک پارچه و از سوی دیگر، بهترین بهره برداری از منابع و افزایش عامل سینرژی در نظام مدیریت آموزشی منجر می گردد.

4) تمرکززدایی

آثار تمرکز در نظام آموزشی را می توان با آثار تورم در اقتصاد همانند دانست. اگر در اقتصاد تورم زده، افزایش و تراکم نقدینگی سبب کاهش قدرت خرید و در نهایت کاهش رفاه عمومی می گردد، در نظام آموزشی تمرکز زده نیز تراکم قدرت تصمیم گیری در سطوح بالایی هرم سازمانی، موجب کاهش مشارکت مدیران، معلمان، دانش آموزان ، والدین و سایر نهادهای ذیربط می گردد. تمرکز در آموزش، سبب کاستیهای متعددی می شود که مهمترین آن از دست دادن فرصتهای رشد خلاقیت، نوآوری و در نتیجه کارآفرینی در عرصه های گوناگون آموزشی و پرورشی است.

5) خودگردانی و استقلال

تا زمانی که مدیریت آموزشی از استقلال حقوقی، اداری، تصمیم گیری، جذب و هزینه منابع، استخدام و به کارگیری نیروهای انسانی، تشویق و پاداش و برخوردار نباشد، ایجاد و توسعه نظام آموزشی کارآفرین مقدور نمیگردد. کارآفرینی بر مبنای نوجویی، نو اندیشی و خطرپذیری شکل می گیرد و استمرار می یابد و این امر مستلزم وجود مراکز آموزشی است که مدیران ضمن برخورداری از استقلال و آزادی لازم بتوانند از طرحهای آموزشی و پرورشی نوآورانه استقبال و حمایت کنند و هزینه های چنین حمایتی را نیز با نگرش بلندمدت خود تامین سازند.

6) تعامل با محیط

نظام آموزشی یا مدرسه کارآفرین به یقین با دیوارهای بلند و درهایی بسته پدید نمی آید. ایجاد و تقویت کارآفرینی مستلزم تعادل مستمر و گسترده با محیط اجتماعی، اقتصادی و تولیدی است. مدیر آموزشی کارآفرین باید پیوندی عمیق و همه جانبه بین مدرسه و جامعه و مخصوصاً مراکز تولیدی و خدماتی بوجود آورد تا از یک سو دانش آموزان از واقعیتها، نیازها و مشکلات اجتماعی و اقتصادی پیرامون خود شناخت و درکی صحیح و عمیق به دست آورند و از سوی دیگر، امکان شناسایی و استعدادهای آنان فراهم آید.

7) تاکید بر کیفیت

با وجود برداشت متفاوتی که از کیفیت وجود دارد، در نگرش کلی می توان گفت که کیفیت اثربخشی یا به عبارت روشنتر تحقق و تجلی اهدافی است که برای نظام آموزشی پیش بینی شده است.

خلاقیت و کارآفرینی در آموزش و پرورش محصول مستقیم کیفیت برنامه ها، روشها، فعالیتها و فرآیندهای یاددهی یادگیری است. همان قدر که گسترش کمی برای تصمیم آموزش و پرورش و فراهم آوری زمینه رشد استعدادها ضروری است، توجه و تاکید بر کیفیت نیز برای بروز و پرورش خلاقیتها و کارآفرینی حیاتی است. آموزش بدون کیفیت آموزشی سطحی و غیر اثر بخش است که اهداف عمیق واصلی آموزشی، از جمله پرورش خلاقیت کارآفرینی را محقق نخواهد کرد.

8) شکوفا سازی استعداد و خلاقیت

مطالعات تجربی و حتی مشاهدات روزمره به روشنی نشان می دهند که کودکان، روزانه رفتارهای خلاقانه بسیار دارند. استعداد و خلاقیت کودکان در نظام آموزش و پرورش غیر خلاق و غیر کارآفرین مجالی برای بروز و شکوفایی نخواهد یافت. در واقع، جریان قدرتمند و پرتلاطم استعداد و خلاقیت کودکان با رسیدن به شنزار آموزش غیر خلاق به سرعت به خاموشی خواهد گرایید و نشانی از آن باقی نخواهد ماند.

بنابراین گسترش و خلاقیت و کارآفرینی در نظام آموزش و پرورش بیش از همه نیازمند ساختارها، روشها و مدیریتی است که توانایی شناخت، هدایت و شکوفاسازی استعدادهای بالفعل و بالقوه دانش آموزان را داشته باشد و به این امر به مثابه یک اصل بنیادی بنگرد.

9) تغییر و تحول

بدون شک ویژگی بارز عصر حاضر، تغییر و تحولی است که در تمام شیون اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه در حال وقوع است و بنیانها و ساختارهای سازمان اجتماعی را دگرگون می سازد. نظامهای آموزشی، نه تنها زمینه ذهنی، علمی و پژوهشی لازم را برای پذیرش تغییر و تحول فراهم می آورند، بلکه مهمتر از آن، خود پرچم دار و قافله سالار جریان گسترده تغییر و تحول به شمار می آیند. بنابراین، توجه به اصل تغییر و تحول از اساسی ترین اصول طراحی هرگونه اصلاحات و از جمله تاکید بر کارآفرینی در نظامهای آموزشی است. گرچه مدیریت تغییر و تحول در نظام آموزش و پرورش مستلزم اقدامات متنوع و فراوانی است، قطعاً آموزش مدیران، کارشناسان، معلمان و دانش آموزان مقدم ترین و ضروری ترین آنهاست.

10) مشارکت

جلوه بارز نظام آموزش کارآفرین، مشارکت، همکاری و انجام دادن کارها و فعالیتهای گروهی است. مشارکت یعنی سهیم شدن افراد در تجربیات، اطلاعات، مهارتها و ابتکار یکدیگر به نحوی که تحقق اهداف در کمترین زمان با صرف کمترین منابع و با بالاترین کیفیت به انجام برسد.

تحقق مشارکت در نظام آموزشی، جلوه های متعددی دارد. زمانی می توان یک نظام آموزشی را مشارکتی دانست که مفهوم مشارکت در سطوح متفاوت مدیریت، برنامه ریزی، تصمیم گیری، اهداف و سیاستها، روشها و خط مشی ها، سازماندهی محتوا و تکالیف درسی، نظارت و ارزشیابی و عینیت یابد و در حکم یک فرهنگ غالب، نهادینه شود. بر این اساس، رعایت اصل مشارکت باید اصلی مهم و ضروری برای طراحی، اصلاح و بهسازی نظام آموزش و پرورش تلقی گردد.

11) تشویق و پاداش

عنصر اساسی کارآفرینی، خطرپذیری است. خطر پذیری نیز صرف نظر از عوامل و خصوصیات فردی، به طور جدی تحت تاثیر فرهنگ اجتماعی و سازمانی قرار دارد. کارآفرین نیازمند تشویق و حمایت پاداش است. خطاها تنها زمانی زمینه مناسبی برای رشد و موفقیت به شمار می آیند که با نگرش جامع و دوراندیشانه پذیرفته و هدایت شوند. از سوی دیگر، موفقیت تنها زمانی زمینه ساز موفقیتهای بعدی و بزرگتر است که به شایستگی شناسایی شود و مورد قدردانی و پاداش قرار گیرد.

به این ترتیب، نظام آموزشی زمانی کارآفرین و خلاق است که نه تنها زمینه لازم را برای خطرپذیری مدیران، کارشناسان، معلمان و دانش آموزان فراهم آورد، بلکه ساز و کارها و روشهای موثر را نیز برای شناسایی، قدردانی و پاداش خلاقیتها و کارآفرینها پیش بینی و تعبیه کند.

12) نظارت و ارزشیابی مستمر

نظارت و ارزشیابی با هدف کنترل مستمر فعالیتها، تشخیص کاستیها و نارساییها، ارایه بازخوردهای به هنگام، تعیین میزان تحقق اهداف و در نهایت، نشان دادن نقاط ضعف و قوت تهدیدها و فرصتها، صورت می پذیرد. دستیابی به کیفیت، بدون نظارت و ارزشیابی توام با مسیولیت مقدور نیست. بر این اساس، ایجاد و مدیریت اصلاحات در نظام آموزش و پرورش مستلزم طراحی نظام جامع نظارت و ارزشیابی است.

به طور کلی، می توان گفت: که مدیریت اصلاحات در آموزش و پرورش و هدایت آن به سمت نظام آموزشی خلاق و کارآفرین در گرو توجه عملی به این اصول دوازده گانه است. از آن جا که هر یک از این اصول بعد یا جنبه ای از ضرورتهای فرآیند اصلاحات آموزشی را مورد توجه قرار می دهد، توجه هم زمان به تمام آنها و سازمان دهی طرح جامع اصلاحات، به نحوی که تمام اصول در آن به کار رود، ضروری و حیاتی است.

● پیشنهادها

تحقق کارآفرینی در نظام آموزش و پرورش مستلزم ایجاد تغییرات و اصلاحات فراوان و متنوعی در ارکان نظام آموزشی و به ویژه در مدیریت مدارس است. بدیهی است هر یک از این تغییرات یا اصلاحات، امواجی از تغییرات بعدی را به دنبال خواهد داشت. در اینجا مجموعه ای از راهکارهای اساسی برای نزدیک شدن به نظام آموزشی کارآفرین تحت شش عنوان کلی به شرح زیر عرضه می گردد:

1) برنامه ریزی

ـ تشکیل کمیته ای متشکل از متخصصان آموزش و پرورش، دانشگاه ها و مراکز علمی پژوهشی کشور، به منظور طراحی نظام جامع کارآفرینی در آموزش و پرورش.

ـ طراحی و اجرای تحقیقاتی میدانی و تجربی به منظور شناسایی دقیق و علمی وضع موجود، امکانات و فرصتهای بالفعل و بالقوه و تشخیص راهبردهای اساسی نیل به نظام آموزش کارآفرین.

ـ تنظیم اهداف نظام آموزشی کارآفرین (و به تبع آن مدرسه یا کلاس کارآفرین) در چارچوب آرمان مشترک به نحوی که:

الف) تا حد امکان در فرآیند مشارکتی تنظیم و تدوین شده باشند.

ب) دست یافتنی و تلاش برانگیز باشند.

ج) جامع، هماهنگ، دوراندیشانه و در برگیرنده تمام ابعاد رشد دانش آموز باشند.

د) همواره بر رعایت احترام به تفاوتهای فردی دانش آموزان تاکید ورزند.

ز) پرورش اعتماد به نفس و خلاقیت را در اولویت قرار دهند.

هـ) پرورش جسمی و شادابی روحیه دانش آموزان را مدنظر قرار دهند.

ی) ملاکهای ارزشیابی و تحقق هدف را به روشنی بیان کنند.

2) آموزش نیروی انسانی

ـ نیازهای آموزشی مدیران، کارشناسان، معلمان، مشاوران و در زمینه کارآفرینی شناسایی و طبقه بندی شود.

ـ نظریه ها، مفاهیم ، روشها، اصول و کارآفرینی در قالب انواع فرصتهای آموزشی کوتاه مدت و بلند مدت طراحی و با روشهای متنوع و منعطف برای کلیه دست اندرکاران آموزش و پرورش در کلیه سطوح اجرا گردد.

ـ دوره های آموزشی مناسب برای خانواده ها طراحی و در زمان و مکان مناسب در قالب آموزشهای خانواده اجرا گردد.

تغییرات و اصلاحات مقتضی در برنامه ها و محتوای دوره های آموزش و تربیت نیروهای انسانی موردنیاز آموزش و پرورش (مراکز آموزش عالی فرهنگیان، مراکز آموزش ضمن خدمت ، دانشگاه ها و ) اعمال شود.

3) محتوای آموزش

مقصود از محتوا مجموعه ای از مطالب، مواد آموزشی و تکالیف آموزشی و پرورشی است که انواع فرصتهای یادگیری را برای دانش آموزان فراهم می آورد و مهمترین ویژگیهای آن در مدرسه کارآفرین به شرح زیر است:

ـ متناسب با پیشرفت دانش تنظیم و به طور مرتب، اصلاح و تجدیدنظر می شود.

ـ متناسب با نیازها و مراحل رشد ذهنی، عاطفی و اجتماعی دانش آموزان است.

ـ تاکید اساسی آن بر پرورش اعتماد به نفس و خلاقیت و نوآوری است.

ـ انواع فرصتهای یادگیری فردی و گروهی را، متناسب با نیازهای فردی و گروهی دانش آموزان، فراهم می آورد.

ـ از قالب سنتی خارج و در قالب مواد و رسانه های جدید و جذاب ارایه می شود.

4) فرآیند تدریس

کارآفرینی در آموزش و پرورش را با دو رویکرد نسبتاً متفاوت می توان مورد توجه قرار داد. در یک رویکرد، که می توان آن را رویکرد تولیدی نامید، آموزش و پرورش در مقام تولید و ارایه محصول، که همان رشد همه جانبه دانش آموزان است، به شیوه ای کارآفرین عمل می کند. در رویکرد دوم، که از آن با عنوان رویکردی تربیتی یاد می کنیم، آموزش و پرورش باید فرهنگ، روحیه و روشهای کارآفرینی را به دانش آموزان بیاموزد. با توجه به این دو رویکرد کلی، ویژگیهای زیر را می توان برای معلم کارآفرین ذکر کرد:

ـ دارای ویژگیهای یک فرد کارآفرین باشد.

ـ رشد دانش و توسعه بینشها و مهارتها را یک ضرورت شغلی مستمر تلقی کند.

ـ به کاربرد رویکرد تدریس و ارزشیابی سنتی اکتفا نکند و همواره در صدد به کار بردن روشهای جدید باشد.

ـ دایماً در اندیشه شناسایی دقیق تفاوتها و ویژگیهای دانش آموزان خود باشد و فرآیند آموزش را با الگوهای یادگیری آنان منطبق سازد.

ـ کارآفرینی را ضرورتی ملی و چالش اساسی نظام آموزشی بداند و برای توسعه دانش و بینش خود برای کارآفرینی تلاش کند.

ـ دانش آموزان را منابعی از خلاقیت و نوآوری به شمار آورد و رسالت غایی خود را پرورش نبوغ و خلاقیت تمام دانش آموزان بداند.

ـ در تمام برخوردهای آموزشی و پرورشی خود با دانش آموزان، پرورش اعتماد به نفس آنان را مورد تاکید قرار دهد.

ـ تا حد امکان دانش آموزان را در تصمیم گیری و اجرای برنامه ها مشارکت دهد و آنان را به انجام دادن کارهای گروهی تشویق و هدایت کند.

5) مدیریت آموزشی

مدیریت آموزشی در سطوح متفاوت وزارت، اداره های کل، مناطق و مدارس، نقشی بی همتا در شکل گیری فضا و جو کارآفرینی بازی می کنند. آنها با تصمیم گیری، ایجاد روابط انسانی، سبکهای رهبری، ایجاد انگیزه، تشویق و پاداش، حمایت ، هدایت و راهنمایی و نظارت و ارزشیابی مستقیماً بر متغیرهای کارآفرینی در مدارس و کلاسها تاثیر می گذارند. بر همین اساس مدیر آموزشی باید:

ـ فردی با بلوغ عاطفی، عقلانی، اجتماعی و تا حد ممکن رهبری کارآفرین باشد.

ـ ضمن برخورداری از تخصص لازم، نسبت به حرفه و وظایف خود تعهد سازمانی کامل داشته باشد.

ـ از الگوی تصمیم گیری مشارکتی استفاده و کار گروهی را تشویق کند.

ـ خطرپذیر باشد و خطرپذیری را تشویق و حمایت کند.

ـ ضمن برقراری شبکه ارتباطی گسترده و وسیع، در تعامل مستمر با رخدادها و فعالیتهای مدرسه باشد.

ـ آموزش و ارتقای تخصصی و حرفه ای مستمر معلمان را در اولویت قرار دهد.

ـ از ساز و کارهای انگیزش در مورد دانش آموزان و معلمان به نحو موثر استفاده کند.

ـ از فرآیند ارزشیابی و بازخورد به منظور بهبود مستمر عملکردها بهره برداری کند.

ـ فرصتها و تهدیدها را بشناسد و به درستی با آنها برخورد کند.

ـ با هرگونه روش یا الگوی رقابتی ، که مغایر با اصل رعایت تفاوتهای فردی است، مخالف باشد.

ـ ضمن احترام به شخصیت کارکنان، اطلاعات لازم را در اختیار آنان قرار دهد تا از انگیزه و کارآیی بهتری برخوردار شوند.

▪ ساختارها، قوانین و مقررات و روشهای اداری حاکم بر نظام آموزشی و نیز مدرسه باید:

ـ منعطف و دارای قابلیت سازگاری با اهداف و دوره های تحصیلی باشد.

ـ دارای حداقل سطوح سازمانی و تا حد امکان تخت باشد.

ـ قوانین و مقررات امکان اعمال انعطاف در مدرسه را تسهیل و حمایت کند.

ـ بر شبکه گسترده ای از انواع ارتباطات سازمانی مبتنی باشد.

6) ارزشیابی آموزشی

ـ نظام ارزشیابی آموزشی باید متناسب با اهداف کارآفرینی، اصلاح شود.

ـ اندازه گیری پیشرفت تحصیلی دانش آموزان (امتحانات) متناسب با مفاهیم و اصول کارآفرینی باشد و خلاقیت و نوآوری را حمایت و تشویق کند.

ـ علاوه بر روشهای مرسوم ارزشیابی پیشرفت تحصیلی، از طیف گسترده ای از روشهای متنوع، که امکان بروز خلاقیتهای فردی را فراهم می آورند، استفاده شود.

ـ الگوی خودارزشیابی در مورد مدیران، معلمان و دانش آموزان مورد تاکید و استفاده قرار گیرد.

ـ به نقش خانواده در ارزشیابی برنامه ها و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان توجه لازم مبذول گردد.

ـ در تمام ارزشیابیها، به تفاوتهای فردی مدیران و معلمان و انواع الگوهای یادگیری دانش آموزان توجه شود و به طور کلی، از مقایسه های افراد با یکدیگر و ایجاد رقابتهای فردی پرهیز گردد.

ـ داده های ارزشیابی با شیوه های متنوع و روشی عینی و با مشارکت کلیه عوامل ذیربط جمع آوری گردد.

ـ نتایج ارزشابیها به سرعت در فرآیند تصمیم گیریهای آموزشی وارد شود و تغییرات و اصلاحات مقتضی معمول گردد.


پانوشتها 1 entrepreneurship 2 احمد پور دارایانی کارآفرینی تعاریف نظریات و الگوها تهران پدریس 1379 صفحه 133 3 Trait approach 4 این فهرست در سال 1977 طی گردهمایی کاربردی راجع به کارآفرینی درEast west Center Honolulu تهیه شده است به نقل از کتاب کارآفرینی نوشته جفری مردیث ترجمه محمد صادق بنی ییان تهران موسسه کار و تامین اجتماعی 1371 ص 10 5 احمد پور دارایانی همان ص 104 6 behavior approach 7 همان ص 136 8 independent entrepreneurship 9 intrapreneurship 10 احمد پور داریانی همان ص 136 11 corporate Entreepeneurship منابع 1 اتسی رالف دی مدیریت بر ناشناخته ها ترجمه محسن قدمی و مسعود نیازمند تهران مرکز آموزش مدیریت دولتی 1378 2 براندن ناتانیل روان شناسی عزت نفس ترجمه مهدی قره چه داغی تهران نشر نخستین 1379 3 جین آر کی و ترایاندیس اج سی مدیریت بر مدیریت ناپذیر تهران موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی 1376 4 ساکی رضا تغییر و نوآوری در سازمان و مدیریت آموزشی تهران پژوهشکده تعلیم وتربیت 1379 5 شل کراس و درویس جی آموزش رفتار خلاق و استعدادهای درخشان در دانش آموزان ترجمه مجتبی جوادیان چاپ چهارم تهران آستان قدس رضوی 1378 6 شیرازی علی مدیریت آموزشی مشهد جهاد دانشگاهی 1373 7 صافی احمد مدیریت و نوآوری در مدارس تهران انجمن اولیا و مربیان 1376 8 صمد آقایی جلیل سازمانهای کارآفرین تهران مرکز آموزش مدیریت دولتی 1378 9 کاتر جان پی رهبری کارآفرین ترجمه دکتر محمدعلی طوسی تهران مرکز آموزش مدیریت دولتی 1378 10 لندجورج و جارمن بت آینده خلاقیت و خلاقیت آینده ترجمه دکتر حسن قاسم زاده تهران ناهید 1379 11 هوی و میکسل مدیریت آموزشی ترجمه محمد سید عباس زاده ارومیه دانشگاه ارومیه 1370 12 یونسکو نوآوری در مدیریت مدرسه محور ترجمه فاطمه فقیهی تهران پژوهشکده تعلیم و تربیت 1379
سایت علمی دانشجویان ایران

نظرات کاربران پیرامون این مطلب

انصراف از پاسخ به کاربر