زمینه ها , تنگناها و موانع مشارکت زنان در توسعه

زمینه ها , تنگناها و موانع مشارکت زنان در توسعه

با توجه به موفیقت روز افزون کشورهای توسعه یافته در مناسبات بین المللی , رسیدن به توسعه یافتگی به بزگترین هدف تمام کشورها ی در حال توسعه تبدیل شده است . برای رسیدن به این منظور استفاده از حداکثر نیروی کار بسیار مهم و الزامی است و در تمام کشورهای توسعه یافته برای رسیدن به این هدف از نیروی کار زنان نیز استفاده می شود .
گروه زنان گوپی
1399/2/12
0 نظر

● مقدمه :

 

با توجه به موفیقت روز افزون کشورهای توسعه یافته در مناسبات بین المللی , رسیدن به توسعه یافتگی به بزگترین هدف تمام کشورها ی در حال توسعه تبدیل شده است . برای رسیدن به این منظور استفاده از حداکثر نیروی کار بسیار مهم و الزامی است و در تمام کشورهای توسعه یافته برای رسیدن به این هدف از نیروی کار زنان نیز استفاده می شود .

امروزه یکی از شاخص های توسعه یافتگی وجود زنان در بازار کار است و مخصوصا حضور زنان در پست های مدیریتی از نشانه های یک جامعه توسعه یافته است . البته در کشورها توسعه یافته نیز زنان بعد از سالها مبارزه وپس از احساس نیاز به استفاده از نیروی کار آنها وارد بازار کار شدند .

برای ورود زنان به بازار کار در سایر کشورها که به آنها کشورهای جهان سوم نیز

می گویند باید ابتدا زمینه سازی های لازم صورت بگیرد تا جامعه آمادگی پذیزش آن را پیدا کند . با توجه به گسترش رسانه های عمومی و روابط بین المللی بعضی از این زمینه ها به وجود آمده است , از جمله می توان به آگاهی زنان نسبت به توانایی های خود اشاره کرد . ولی با این وجود لازم است که کشور در جهت تغییر فرهنگ سنتی و آماده کردن محیط کار مناسب برای زنها از تمام نیروی خود استفاده کنند .

1) موانع و تنگناهای مشارکت زنان در توسعه :

مشارکت زنان در امر توسعه در ابتدا در کشورهای صنعتی صورت گرفت که امروزه به آنها کشورهای توسعه یافته می گویند . زنان در این راه با مشکلات زیادی رو به رو شدند که به مرور زمان با تلاش خود و آمادگی مردم از طریق فرهنگ سازی توسط دولت ها توانستند بر آنها غلبه کنند . پس از مدتها نا برابری و بی عدالتی آنها توانستند شرایط مناسب و تقریبا برابر با مردان در محیط کار برای خود به وجود آورند .

و این راهی است که زنان شاغل در کشورهای در حال توسعه در پیش رو دارند . البته لازم به ذکر است که شرایط مختلف محیطی , فرهنگی , اجتماعی و سیاسی در کشورهای مختلف باعث می شود که نتوانیم آنها را مشابه یکدیگر در نظر بگیریم . و به علاوه تغییرات جوامع طی چندین سال اخیر شرایطی را به وجود آورده که باعث تفاوت های موجود بین این دو دوره می شود . در این میان وجه تشابه بروز مشکلات و موانع بر سر راه پیشرفت و مشارکت زنان در امر توسعه می باشد .

جوامع در حال توسعه اکثرا کشورهایی هستند با فرهنگ سنتی . که در آن جای زن در خانه است و مهمترین نقش او , نقش مادری و همسری است . با توجه به دیدگاه های سنتی که در آن نقش خانه داری زنان بسیار پر رنگ است قبول ورود و حضور زن در اجتماع آسان نیست .

1_1 ) موانع فرهنگی :

با وجود این که عامل اقتصادی در اشتغال زنان، دارای بیشترین اهمیت می باشد ولی مطالعات و بررسی های صورت گرفته نشان داده است که ارزش ها و باورهای فرهنگی رایج در یک جامعه، تاثیر مستقیمی بر میزان اشتغال زنان داشته است .

(noorportal.net )

فرهنگ در هر جامعه مهمترین عامل تعریف رفتارها در آن جامعه به حساب می آید . فرهنگ است که مشخص می کند هر فرد در هر جامعه چه کاری را می تواند انجام دهد و چه کاری را نمی تواند , چه کاری مجاز است و چه کاری غیر ممکن .

ورود زنان به بازار کار نیز امر مهمی است که ابتدا باید توسط فرهنگ هر جامعه پذیرفته شود , تا امکان بروز آن در واقعیت نیز تحقق یابد . باید ابتدا باورهای سنتی درباره ی زنان در جامعه تغییر کند و پذیرفته شود که زنان نیز مانند مردان می توانند در بیرون از منزل شغلی داشته باشند . جامعه باید این نکته را در نظر بگیرد که زنان نیز به عنوان یک انسان آزاد حق دارند برای بخشی از زندگی خود تصمیم بگیرند . چرا مردهامی توانند به عناوین مختلف وقت خود را به میل خود صرف کنند ولی زنان باید همواره در منزل حاضر باشند و علاوه بر وظایف خود , کمبود های حضور مردان را نیز جبران کنند ؟

بسیاری از زنان با وجود تحصیلات و توانایی کافی برای انجام کارهای تخصصی مجبور می شوند در منزل بمانند و به وظایف مادری و همسری خود بپردازند زیرا تمام کارهای خانگی بر عهده ی آنها است و همسرانشان به علت تفکر سنتی خود حاضر به همکاری با آنها نیستند . و بسیاری از زنان با وجود توانی بالا تر نسبت به همکاران مرد خود , به علت وجود تفکرات مرد سالارانه نمی توانند به درجات بالاتر شغلی برسند .

وجود چنین مشکلاتی باعث می شود که بسیاری از زنها با وجود توانایی ها و استعدادهای زیادی که دارند , ماندن در منزل و کار نکردن را مناسب تر بدانند . درست است که هر جامعه برای رسیدن به یک توسعه درونزا ملزم به استفاده از نیروی کار زنها است ولی ابتدا باید زمینه های فرهنگی لازم برای مشارکت زنان در جامعه فراهم شود , تا آنها بتوانند با انرژی کافی و فکری باز و آماده وارد بازار کار شوند . در این صورت هم جامعه از حداکثر نیروی زنان استفاده می کند و هم سلامت جسمی و روحی آنها حفظ می شود .

1_2 ) موانع اجتماعی :

1_2_1 ) آموزش :

برای حضور زنان در جامعه و بازار کار , شرایط اجتماعی مناسب نیز لازم است . یکی از نیازهای اولیه برای ورود به کارهای تخصصی , آموزش های لازم برای انجام این کارها است . در جوامع سنتی و در حال توسعه دختران و زنان کمتر آموزش های تخصصی می بینند به همین دلیل شانس کمتری برای حضور در عرصه ی کارهای تخصصی پیدامی کنند . درچنین شرایطی این وظیفه ی آموزش و پرورش , مدارس و خانواده ها است که آموزش های لازم برای آمادگی دختران را نیز فراهم کنند .

1_2_2) تربیت:

یکی دیگر از موانع اجتماعی تربیت سنی دختران است , که باعث به وجود آمدن باورهای غلت در آنها می شود . بسیاری از زنان که به روش سنتی تربیت شده اند , توانی های خود را باور ندارند یا نمی شناسند . و این خود یکی از دلیل هایی است که برای ورود به جامعه و بازار کار تلاش زیادی نمی کنند .

1_3 ) موانع اقتصادی :

1_3_1 ) کار خانه داری بدون دستمزد:

خانه داری که عمده ترین کار زنان در جامعه مامی باشد، فعالیت های اقتصادی گوناگونی را در برمی گیرد، نظیر امرار معاش از طریق کشاورزی در روستاها و تولید کالاو خدمات که این کارها بدون پرداخت دستمزد می باشد و هیچ ارزیابی اقتصادی از این فعالیت زنان به عنوان مادر و همسر در کاهش هزینه های خانواده و موثر بودن آن در اقتصاد غیر پولی انجام نمی شود.

در زمینه عدم دریافت مزد در قبال کار خانه از سوی زنان خانه دار، می بایست اضافه کرد که کار خانه داری تولید درآمد می کند، ولی این درآمد پنهان است و پولی نیست که مستقیم به دست او بدهند، پولی است که به علت زحمات او در جیب خانواده می ماند تا برای رفاه همه خرج شود، زیرا اگر زن خانه به هر دلیلی کار خانه داری را انجام ندهد، آن خانواده ناگزیر می شود با پرداخت مبلغی از درآمد خانواده، فردی را برای انجام امور به استخدام درآورد و کار یک زن خانه دار از لحاظ مادی همین دستمزدی است که پرداخت نمی شود. لذا کوشش های بیشتری لازم است تا کار خانه داری زنان به عنوان عاملی که نقش مستقیم در اقتصاد پولی کشور و درآمد خانوار دارد شناخته شود و اگر هم قابل محاسبه در نظام محاسبات مالی، به جهت کارکرد خاص آن نمی باشد، در یک نظام محاسباتی به موازات نظام محاسبات مالی، می تواند اندازه گیری و تخمین زده شود. این امر با توجه به این که حدود سه چهارم زنان جامعه را خانه داران تشکیل می دهند، از جهت زدودن باورهای غلط فرهنگی نسبت به کارهای خانگی و منزلت زنان،هم چنین از لحاظ ایجاد رشد و امنیت روانی و حقوقی و اقتصادی زنان خانه دار، به خصوص از نقطه نظر تربیت فرزندان، قابل توجیه و حایز اهمیت می باشد.(موسوی , مرضیه , زنان درر فرایند توسعه , پایان نامه کارشناسی ارشد , دانشگاه تربیت مدرس , 1371 ص 101 )

1_3_2 ) اختلاف در سطح دستمزدها :

یکی دیگر از موانع اقتصادی اختلاف دستمزد میان زن و مرد است . حتی در کشورهای صنعتی و تو سعه یافته هنوز دستمزد زن و مرد کاملا برابر نیست و این نابرابری در سایر کشورهای در حال توسعه چند برابر است . با این که زنان اکثرا در مشاغل نیمه وقت مشغول به کار هستند و ساعت کاری کمتری دارند , با این حال دستمزد آنها نسبت به مردان خیلی کمتر است . و همچنین در مشاغل تمام وقت نیز سطح دستمرد زنان نسبت به مردان بسیار پایین تر است .

با توجه به محدودیت های که زنان در اشتغال با آن رو به رو هستند و بالا رفتن میزان تمایل آنها برای کار کردن , شرایط مناسبی برای صاحبان سرمایه به وجود آورده تا در رقابت زنان برای تصاحب کار مناسب , ارزانترین نیرو ها را انتخاب کنند . و این شرایط باعث می شود که زنان میل کمتری برای ورود به بازار کار داشته باشند .

1_3_3 ) نوع مشاغل :

اکثر زنان شاغل در زمینه های کاری خاص زنانه فعالیت دارند . این کارها معمولا ارزش اجتماعی پایین تری نسبت به مشاغل مردانه دارند . مردهای شاغل در این کارها بیشتر در رده های مدیرتی فعال هستند و حقوق بالاتری دریافت می کنند . عدم امکان پیشرفت کاری برای زنان و پایین بودن سطح ارزشی این مشاغل و همچنین پایین بودن دستمرد آن از عواملی است که موجب عدم امکان مشارکت فعال زنان در روند توسعه می باشد , زمینه های نا رضایتی زنان را نیز فراهم می کند .

2) زمینه های مشارکت زنان در توسعه :

2_1) نیاز به منبع انسانی :

برای ادامه و به وجود آمدن روند توسعه به سه منبع نیاز است : 1_ منبع انسانی 2 _ منبع فیزیکی 3_ منبع طبیعی . هر جامعه برای رسیدن به حداکثر توسعه و توانایی رقابت با کشور های پیشرفته , مجبور به استفاده از تمام نیروی انسانی خود است و به دلیل اینکه زنان نیمی از نیروی انسانی یک جامعه می باشند , جوامع امروزی نیازمند مشارکت آنها در روند توسعه می باشند .

2_2) گسترش عدالت و روابط انسانی :

با صنعتی شدن جوامع و گسترش شهر نشینی , دولت ها خدمات ویژه ای در شهرها به وجود آوردند , تا از طریق آن بتوانند نیروی کار لازم را از روستا ها به شهرها بیاورند . بسیاری از مردم به امید دست یافتن به یک زندگی بهتر به صورت گروهی به شهرها مهاجرت کردند . این خدمات در طی سالها گسترش یافت . رفاه اجتماعی , ایجاد مکان های تفریحی , عدالت اجتماعی , آزادی و برابری انسانها , مثال هایی است که برای این خدمات می توان ذکر کرد .

با مطرح شدن بحث عدالت و روابط اجتماعی در جامعه , دولتها در طی ساهای بعد مجبور شدند , شرایط برابری برای مرد و زن در جامعه به وجود آورند . واین موضوع به زمینه ی مناسبی برای مشارکت زنان در جامعه و همچنین مشارکت آنها در امر توسعه به وجود آورد .

2_3) افزایش آگاهی زنان :

با شروع فعالیت های فمینیستی آگاهی زنان نسبت به توانایی شان افززایش افزایش پیدا

کرد . در نتیجه با اعتماد به نفس بالاتری وارد اجتماع شدند . برای شروع در درجه اول باید زنان خود را باور می کردند تا جامعه نیز آنها را باور داشته باشد . با ورود به تولید صنعتی و ماشینی شدن کارها , نیاز به نیروی بدنی زیاد برای انجام کارها از بین رفت . و ورود زنان به کارخانه ها و اشتغال آنها در بیرون از منزل بینش آنها را نسبت به خود و توانایی هایشان بازتر کرد . و این افزایش آگاهی باعث برداشتن اولین قدم های مشارکت زنان در توسعه شد.

● نتیجه گیری :

با اینکه زنان تا مدتها بر اساس باور های عمومی جامعه از ورود به دنیای بیرون از چهار دیواری خانه منع می شدند , امروز با توجه به تغیرات گسترده ی اجتماعی و تغییر روش های زندگی , دیگر چنین موانعی پیش روی آنان نیست . با این که این موانع هنوز در بعضی از کشور های توسعه نیافته و فقیر در گوشه و کنار این جهان بزرگ به چشم می خورد , باز هم نسبت به موقعیت ها و جایگاه های گذشته زنان در دنیا , این تغییرات قابل توجه است .

توسعه و رقابت در دنیای اقتصاد امروز , یکی از مسایل مهم تمام کشورها است . و برای رسیدن به این منظور استفاده از نیروی کار و استعداد زنان الزامی است . و این وظیفه ی دولت هر کشور است که شرایط کافی برای آموزش های تخصصی را برای زنان جامعه ی خود به وجود آورد و تمام تلاش خود را برای آماده سازی هر چه بهتر شرایط کاری و حضور زنان در اجتماع فراهم سازد . تا از این طریق بتواند از حداکثر نیروی انسانی خود در رقابت جهانی استفاده کند .


پرستو شاطری _ کارشناس مطالعات زنان منابع در اندیشکده موجود است ارسال از مجید زواری
اند 1610 شکده روابط ب 1610 ن الملل www irtt ir

نظرات کاربران پیرامون این مطلب

انصراف از پاسخ به کاربر