رانندگی اتوبوسهای شهری (و لابد پس از آن کامیون ها و تریلرها و...) را زنان (نیز!) به عهده بگیرند

رانندگی اتوبوسهای شهری (و لابد پس از آن کامیون ها و تریلرها و...) را زنان (نیز!) به عهده بگیرند

رانندگی اتوبوسهای شهری (و لابد پس از آن کامیون ها و تریلرها و...) را زنان (نیز!) به عهده بگیرند

در خبرها آمده بود قرار است رانندگی اتوبوسهای شهری (و لابد پس از آن کامیون ها و تریلرها و کانتینرها و ...) را زنان (نیز!) به عهده بگیرند.
گروه زنان گوپی
1399/2/12
0 نظر

در خبرها آمده بود قرار است رانندگی اتوبوسهای شهری (و لابد پس از آن کامیون ها و تریلرها و کانتینرها و ...) را زنان (نیز!) به عهده بگیرند. ظاهر خبر نشان می دهد ما گرفتار جنگی شبیه جنگ های اول و دوم جهانی شده و همه مردان و پسران خود را به جبهه ها فرستاده ایم و همه کارها روی زمین مانده اند و از زنان استدعا! کرده ایم بیایند و این کارها را انجام بدهند تا یک وقت خدای ناکرده، مسافرها توی خیابان ها روی زمین نمانند و کالاها از کرانه های خلیج فارس به سواحل دریای خزر برسند.

 

یکی از اشکالات عمده و بسیار خطرناک فرهنگی ما، افراط و تفریط است. روزگاری زنان را به دلیل آنکه تار مویشان از روسری بیرون مانده، با بدترین توهین ها (قبل از دادن تذکر) دل آزرده و حتی متخاصم می سازیم و زمانی دیگر چنان عرصه را برای آزادی های از نوع پیشرو و آوانگارد بازمی گذاریم که به طرفة العینی مقام بسیار مهم جهانی مصرف لوازم آرایش و جراحی پلاستیک بینی و... را بدست می آوریم! گاهی خواهر و برادر را در خیابان به جرم اینکه کنار هم راه می روند، می گیریم و تا بیایند ثابت کنند محرم هستند، یک فامیل و قبیله را گرفتار می کنیم و گاهی چنان مرزهای محرم و نامحرم را از میان برمی داریم که خدا را شکر همه اهالی کشور خواهر و برادر یکدیگر می شوند. گاه برای قبول شدن دختران در دانشگاه های که خود بهتر از هرکسی به محصولات نهایی آنها واقفیم، جشن می گیریم و گاه از بالارفتن توقعات بی معنی و میل به مصرف زدگی و بی میلی جوانان به ازدواج سخن می گوییم؛ تو گویی تمامی پدیده های اجتماعی ما مقوله هایی جدا از یکدیگر و کاملاً بی ارتباط با هم هستند.

واقعیت این است در جامعه ای که از بی کاری در سطح گسترده، در رنج است، گرایش خانم ها به کارهای سخت و دشوار مردان، نه تنها فضیلت نیست بلکه به شدت هشدار دهنده است. اشکال اصلی در این است که در پرتو برنامه ریزی ها، دستیابی به تهران بزرگ آریامهری و تجلی شایستگی ها در دختران شایسته که متأسفانه هنوز هم از عوارض عمیق و گسترده آنها در تعیین ارزش های زنان در رنج هستیم، به شکلی کاملاً واکنشی و عصبی، کارهای را که ظاهراً انجام آنها توسط زنان ناممکن به نظر می رسند، به عنوان جلوه های اصلی آزادی زنان مطرح می سازیم، غافل از اینکه ارایه کنندگان این نظریه ها، نه هرگز خود پشت تریلی و کامیون نشسته اند و نه هرگز اضطراب ناشی از سرگردانی فرزندانشان را در مهد کودک ها یا پشت درهای بسته خانه ها برای لحظه ای تجربه کرده اند.

جنبش بسیار قوی و فعال فمینیسم در سراسر جهان، با ترفندهای گوناگون توانسته است زنان را از وظیفه اصلی خود یعنی مادری کردن و ایجاد تعادل و آرامش محیط خانواده به عنوان اصلی ترین نهاد اجتماعی جدا کرده و به کارهای ظاهراً مهم و در واقع نمایشی بگمارد. بدیهی است ارتقای سطح سواد و بینش سیاسی و اجتماعی در زنان، به تقویت روحیه خود باوری و استقلال در جامعه می انجامد، اما بن بست هایی که بر سر راه بشر امروز قرارگرفته به نیکی نشان می دهد که وانهادن وظایف اصلی زن و مرد به نهادهای دیگر یا به یکدیگر و جابجایی ارزشهای حقیقی با ارزشهای صوری، حاصلی جز اضطراب دایمی، فرار از ارزشهای اخلاقی، اتلاف وقت و عمر و نهایتاً آشفتگی ها و بی سرو سامانی های عمیق نداشته است. فرزندان در خانه های عاری از حضور و گرمای وجود مادر، گرفتار انواع نگرانی ها و اختلافات روحی شده اند که نهایتاً به گسترش بزهکاری ها، بی بند و باری ها و اعتیاد به مواد مخدر منجر شده است.

زنان در چنین گرانی های ناشی از تأمین اقتصاد خانواده، سرنوشت کودکان و بی ثباتی اقتصادی و اجتماعی، به کلی از ویژگی های مادرانه، تعدیل کننده و ملاطفت آمیز خود به دورافتاده و تبدیل به موجوداتی مضطرب و زیاده خواه شده اند تا از رهگذر ارضای نیازهای روحی از طریق مصرف بیشتر، در خدمت پرکردن جیب های سرمایه داران قرار گیرند و مادران را که علی القاعده نباید گرفتار مسایلی چون مصرف زدگی و تجمل گرایی باشند، به زیور این خصایل بیارایند!

اشکال اینجاست که ما بر خلاف فرهنگ اصیل ملی و دینی خود، در مسایل فرهنگی از دیگران خط می گیریم و به جای الگو قرار دادن بزرگان دین و ادب و فرهنگ خود بیش از هرچیز در عرصه تربیت فرزند و همدلی با شوی خویش و حفظ امنیت و آرامش روانی خانوادگی تلاش می کردند، ارزش ها را به نوعی با توانایی اقتصادی برابر می گیریم و به جای تقدیس زنانه که توانسته اند با نهایت کرامت و بزرگواری، فرزندان خوبی پرورش بدهند و با زمینه سازی برای حفظ ثبات و آرامش خانواده، خطیرترین وظیفه اجتماعی را به سرانجام برسانند، فعلاً دنبال آن هستیم که بر تعداد زنان کامیوندار و بکسور و قهرمانان کاراته و کشتی و فوتبال بیفزاییم و کمترین توجهی به نیازهای فطری زنان و مردان نداشته باشیم تا اگر 30 سال بعد به همان جایی رسیدیم که غرب امروز رسیده، طبق معمول گناه را به گردن داور بیندازیم!


تهمینه مهربانی
رجانیوز

نظرات کاربران پیرامون این مطلب

انصراف از پاسخ به کاربر