دانلود رایگان کتاب مارتین به مدرسه می رود pdf _ مجله مادر و کودک گوپی

دانلود رایگان کتاب مارتین به مدرسه می رود pdf _ مجله مادر و کودک گوپی
دانلود رایگان کتاب مارتین به مدرسه می رود pdf _ مجله مادر و کودک گوپی
کتاب مارتین به مدرسه می رود نوشته ی گلبرت دلاهیه می باشد.یک داستان جذاب است این کتاب به همراه تصاویر مناسب برای کودکان می باشد.کتاب مارتین به مدرسه می رود در مورد تعطیلات تابستان و مدرسه رفتن کودکان می باشد.
1399/11/11
0 نظر
4178 بازدید
عنوان حجم دانلود
دانلود رایگان کتاب مارتین به مدرسه می رود 6 مگابایت

دانلود کتاب مارتین به مدرسه می رود

 

معرفی کتاب مارتین به مدرسه می رود: 

کتاب مارتین به مدرسه می رود اثر گلبرت دلاهیه می باشد.یک داستان جذاب است این کتاب
 
به همراه تصاویر مناسب برای کودکان می باشد.
 
کتاب مارتین به مدرسه می رود در مورد تعطیلات تابستان و مدرسه رفتن کودکان می باشد.
دانلود کتاب مارتین به مدرسه می رود 

خلاصه ای از کتاب: 

تعطیلات تابستانی تمام شده و بچه ها باید به مدرسه بروند . مارتین تمام اسباب بازی هایش
 
را کنار گذاشته و خودش را آماده میکند کهبه مدرسه برود.
 
 مارتین روی پل آسیابان را می بیند و به او سالم می کند. آسیابان پیر میگوید
 
: »سالم دخترم! به مدرسه میروی؟ چقدر تمیز و مرتب لباس پوشیدهای.
 
حتماً مدرسه را خیلی دوست داری؟
 
.« مارتین میگوید : »بله من در مدرسه با بچه ها بازی میکنم و چیزهای زیادی یاد میگیرم.«
 
 امروز بچه ها کاردستی دارند. هرکس باید کاری بکند. بیشتر بچه ها بافتنی میبافند.
 
مارتین میخواهد یک کلاه  برای عروسکش ببافد. گربە سیاه پشت شیشە پنجره نشسته است.
 
چقدر دلش میخواست پنجره باز میشد  و او میتوانست با گلولە نخ بازی کند.
 
 عصر پنجشنبه مدرسه تعطیل است.
 
بچه ها میدوند که زودتر به خانه برسند. عصر قرار است چندتا از بچه ها  به خانە مارتین بیایند و با هم بازی کنند.
 
ژان هم میتواند با دوستان مارتین بازی کند.
 
البته شما نباید تعجب کنید که مارتین جمعه به مدرسه رفته است. برای اینکه در بعضی از کشورها
 
بجای اینکه روزهای جمعه مدرسه ها و مغازه ها تعطیل باشند
 
روزهای یک شنبه تعطیل هستند و جمعه ها مثل روزهای دیگر به مدرسه و سرکارشان میروند.
 
زنگ تفریح بچه ها توی حیاط بازی میکنند.
 
مارتین با دخترهای دیگر طناب بازی میکند. کوچولوها اسب چوبی سوار میشوند و برنارد و میشل
 
با هم تیله بازی میکنند.
 
زنگ های تفریح بچه ها باید حسابی بازی کنند تا فکرشان برای درس خواندن آماده شود.
 
بعدازظهر وقتی مدرسه تعطیل میشود مـارتین بطرف خانه براه

میافتد و سر راهش گربە سیاه کوچولو را میبیند...
 
حتما ادامه ی این داستان رو مطالعه کنید. 
 
برای شما رما عاشقانه ای آماده کرده ایم به نام ارباب زاده مغرور من که پیشنهاد می کنیم
 
حتما رمان رو مطالعه کنید. 
 

نظرات کاربران پیرامون این مطلب

انصراف از پاسخ به کاربر