دانلود رایگان رمان سرگشته ی ناز pdf - مجله گوپی
دانلود رایگان رمان سرگشته ی ناز pdf - مجله گوپی
رمان سرگشته ی ناز نوشته ی ملیحه جلیلاوی می باشد.رمان سرگشته ی ناز داستان دختری است که درد زیادی کشیده که با آمدن غریبه ای به زندگی اش تغییراتی در او ایجاد می شود.
1399/12/3
0 نظر
3398 بازدید
عنوان حجم دانلود
دانلود رایگان رمان سرگشته ی ناز 3 مگابایت

دانلود رمان سرگشته ی ناز

 

 معرفی رمان سرگشته ی ناز: 

 رمان سرگشته ی ناز اثر ملیحه جلیلاوی است.رمان سرگشته ی ناز داستان دختری است که درد زیادی کشیده که
 
با آمدن غریبه ای به زندگی اش تغییراتی در او ایجاد می شود.

 خلاصه ای از کتاب:

 این بار لب های من لرزیدند و شکل پوزخند یا شاید هم نیشخند گرفتند.. این  صدا آشناست..

وقتی که من با صدای زیر می خواندم و او با صدای بم جواب می داد.. این

صدا آشناست.. این صدا برایم آشناست! این صدا که لبریز از عقده هایی

ناشناخته است بی نهایت آشناست.. دست هایم بی اختیار مشت شدند.. ناخن هایم در

گوشت دستم فرو رفتند و این صدا... آه خدای من!
 
 دستم را در دستش گذاشتم و بعد رو به رویش روی یکی از صندلی های لهستانی نشستم.
 
ما خیلی خانواده ای مذهبی نبودیم ولی بی بند و بار هم نبودیم. با هم فقط دست می دادیم ولی
 
ماچ و بوسه راه نمی انداختیم.

حالا آن شخص هر که می خواهد باشد، حتی همبازی و دوست کودکی هایت.. همراز نوجوانی هایت.
 
شاهینی که به اندازه ی برادر نداشته ام دوستش داشتم  شاهین شیطان خانواده، پسردایی اردلان خدا بیامرز بود.
 
پدر و مادرش را وقتی شش ساله بود در خفگی ناشی از گاز خانگی از دست داد و از آن روز به بعد
 
در عمارت و زیر نظر آغا بزرگ شد. چند سال منزوی و مریض شده بود و اصلا درس نمی خواند
 
تا این که کم کم با روان پزشکانی که آغا نزدشان او را می برد سلامتی اش را بازیافت و در سن 24 سالگی
 
به مجارستان رفت تا تحصیالتش را تکمیل کند. البته هر سال تعطیالت به ایران می آمد.
 
 برگه، تخته شاسی و جامدادی ام را برداشتم و باز هم به پشت باغ رفتم. هوای اواخر بهمن کمی معتدل شده بود
 
و می شد بدون آن که سرماخورد، چند ساعتی را بیرون و بدون لباس گرم گذراند.

می خواستم پرتره او را بکشم. پرتره های شاهین و آیلی را قاب کرده و به خودشان هدیه داده بودم.
 
این را هم می خواستم قبل از رفتنم به او بدهم. اویی که از اعتماد دوباره بهش می ترسیدم. من عملا داشتم
 
از احساس او که دیگر نمی توانستم به آن اعتماد کنم فرار می کردم ولی چاره چه بود؟
 
 حتما ادامه ی این رمان عاشقانه رو مطالعه کنید.
 
برای شما رمان دیگری آماده کرده ایم به نام  رمان ناخواسته حتما این همین الان
 
این رمان عاشقانه رو دانلود کنید. 

نظرات کاربران پیرامون این مطلب

انصراف از پاسخ به کاربر