دانلود رایگان رمان کلاف pdf عاشقانه ای جذاب - مجله گوپی
دانلود رایگان رمان کلاف pdf عاشقانه ای جذاب - مجله گوپی
رمان کلاف نوشته ی کلثوم حسینی می باشد.رمان کلاف درباره ی دختری به نام ماهور است پدر او از حجره داران تهران است.که در خانواده ی خود با مشکلاتی روبرو می شوند.او با پسری مرموز آشنا می شود و اتفاقاتی در زندگی آن ها می افتد.
1399/12/6
1 نظر
3474 بازدید
عنوان حجم دانلود
دانلود رایگان رمان کلاف 3 مگابایت

دانلود رمان کلاف

 

 معرفی رمان کلاف:

 رمان کلاف نوشته ی کلثوم حسینی می باشد.رمان کلاف درباره ی دختری به نام ماهور است پدر او از حجره داران
 
تهران است.که در خانواده ی خود با مشکلاتی روبرو می شوند.او با پسری مرموز آشنا می شود و
 
اتفاقاتی در زندگی آن ها می افتد. 

 خلاصه ای از کتاب:

دختري به نام ماهور نیکو در خانواده کاملا سنتی زندگی می کند و محصل است، در بین ناخواسته پسری به اسم

پندار که مکانیک و زندگی اش معمولی می گذرد سر راهش قرار می گیرد وبنا به درون کینه پندار، پندار صادقی به
 
 خواستگاری ماهور می رود... ولی ماهور علاقه ای به او ندارد و نمی داند پندار بخاطر یک کینه می خواهد ماهور را

هرطوری شده بدست بیاورد حتی مجبور می شود پا روی خط قرمزهایش بگذارد و
 
 در اوهام و گیرودار افکارم چنگ کشید و دست به چانه در سکوت زوم نگاهم شد. جوابم نگاه پر حرف
 
و لب هاي چفت شده اش نبود، بود؟ شانه هایم لرزید و چانه ام هم...

با ناباوری عقب عقب می رفتم و به او که تنها پوزخندی کنج لبانش بود، چشم دوخته بودم.

خدایا حکمت این سکوت فریاد رسا را نمی فهمم، چرا با آنکه مسکوت است اما، حرف هایش فریاد می کشیدند؟

نگاهش درد داشت یا غم؟

سرم را به طرفین درحینی عقب عقب قدم هایم می لغزیدند، دهانم همانند ماهی تشنه به آب; باز وبسته می شد.
 
 حرفم نمی آمدوجلویش دست وپایم را گم می کردم وکه صداي فروشنده که ما را صدا می زد، توجه ام را جلب کرد.

تاخواستم به سمتش بروم، پندار مانع شد و خودش پی سفارش هایمان رفت.

با شرمندگی لبم را گزیدم و سرجایم نشستم، احتمال می دادم رنگم گلگون ده بود; چراکه گرمای قابل وصوفی را

احساس می کردم.

همین که سفارش هایمان را رويی میز گذاشت، خم شد و عمیق پلک زد:

چیز دیگه اي میل ندارید؟

آهسته" نه" زمزمه کردم و ناخواسته نفس عمیقی کشیدم که عطر شنل گرمش را حس کردم.

عجیب روحیاتش گرم بود و عطرش هم..
 
 پلکی روی هم فشرودم، داشت ماجرا جالب می شد و همیشه فکر می کردم این پسر زیادی
 
حیله گر و موذی هست، درحالی که برعکسش را می دیدم.
 
 حتما ادامه ی این رمان عاشقانه رو مطالعه کنید.
 
برای شما رمان دیگری آماده کرده ایم به نام  رمان آغوش غریب همین حالا این رمان عاشقانه رو دانلود و مطالعه کنید.

نظرات کاربران پیرامون این مطلب

انصراف از پاسخ به کاربر
 
پرسش
موافقم0
مخالفم0
روغن خراطین  (چهارشنبه 29 اردیبهشت 1400)
سلام با اجازتون من اینجا برای دوستمم فرستادم تا بیاد ببینه من خیلی اتفاقی از گوگل اومدم ممنون از سایت مفیدتون واقعا ممنون