دانلود رمان غم نبودنت
معرفی رمان غم نبودنت:
رمان غم نبودنت داستان دختری را بیان می کند که عاشق امیرعلی می شود یک روز قبل از اینکه درمورد
عشقشان به هم بگویند اتفاقاتی می افتد.
خلاصه ای از کتاب:
امیرعلی روبروم ایستاده بود و با تیپ جذابش با سر اجازه رقصیدن ازم گرفت..انقد هیجان زده بودم ولی
سعی کردم مثل دخترای با کلاس خودم و خیلی مشتاق نشون ندم..
با حرکات ظریف رقصم بهش اجازه رقصیدن دادم..باید اعتراف کنم که واقعا جذاب و مردونه میرقصه
..نه مثل این اشگول خزبازی در بیاره..
مردونه و شیک..از اینکه امیرعلی تو این جمع پر از دختر با من میرقصید پر از حس غرور بودم..
من دا شتم با پسر جذابی میرق صیدم که تو فامیل و دوست و اشنا کلی هواخواه داشت..
توکا_غزل..اخرین ارزوی داداشم تویی..غزل هیچی ازت نمیخوام..بقران میدونم دلت با امیرعلیه..اصلا
نمیدونم چطور روم شده تو چشمات نگاه کنم و این حر فا رو بزنم..اصلا خودم میرم با امیر علی
حرف میزنم..راضیش میکنم..غزل.. طاها اگه بفهمه تو رو از دست داده
همین 6 ماه هم طاقت نمیاره..
ومن میدونم امیرعلی مغرور تر از این حرفاست که بخواد به قول خودش به ته مونده یکی
دیگه نظری بندازه.. یه قطره اشک از گوشه چشمم چکید..
مانتو لخت و بلند مشکیم تو دست و پام بود..پاهام نمیکشد که برم.چی بگم بهش..چه جوری
تو چشماش نگاه کنم.
بگم تموم این لبخ ندام به تو ت مام توجهم تموم این صمیم یت تموم این طرفداریم از تو توی
جمعامون همش کشک بود..
دلمو چه جوری راضی کنم..راضی میشه؟وای طاها..تو رو چکار کنم..غم نبودت و..
خندیدمو یه نگاه به خودم تو اینه انداختم.یه تاپ سبز روشن که روش یه بافت
ظریف سبز لجنی پوشیده بودم.اندازش تا رون پام بود و جلوش یه سنجاق
سینه میخورد که پر از مروارید بود.ساپورت مشکی پوشیده بودم و موهای فرشدم که یه مقدارش باز بو
و بقیش بسته زیر شال حریرم خودنمایی میکرد.
خط چشم پهنی پشت چشمم کشیدمو ریمل به مژه هام و برق لب به لبم.بوی
عطرم فضای اتاق و گرفته بود
حتما ادامه ی این رمان عاشقانه رو مطالعه کنید.
برای شما رمان عاشقانه دیگری آماده کرده ایم به نام
رمان عشق در اسارت
همین الان این رمان
رو دانلود و مطالعه کنید.